نویسنده
گزارشی از نوزدهمین کنگرهی شعر دفاع مقدس
اسفندماه سال گذشته یزد میزبان شاعرانی بود که شعرهایشان بوی جبهه و جنگ میداد. شاعرانی که برای هشت سال دفاع مقدس شعر سروده بودند. کنگرهی شعر دفاع مقدس یکی از قدیمیترین کنگرههای بعد از انقلاب است. شکلگیری این کنگره از همان جبهه و زمان جنگ آغاز شد. هنگامی که مردان و زنانی از سراسر ایران در جبههها با دشمن جانانه میجنگیدند، شاعرانی هم بودند که همراه با اسلحه و در لباس خاکی جبهه همایش تشکیل میدادند و برای تقویت روحیهی ایثار و شهادت واژهها را به خدمت میگرفتند. این گروه از رزمندگان حماسه را در کلمات میریختند و با صدایی رسا عطر واژهها را در جبهه میپراکندند. وقتی به شعر جنگ فکر میکنیم به یاد شاعرانی میافتیم که حالا در کنار ما نیستند و این نامها چهقدر آشنایند: قیصر امینپور، سلمان هراتی، حسن حسینی و احمد زارعی.
کنگرهی شعر دفاع مقدس هر سال در یکی از استانها برگزار میشود. سال گذشته نوزدهمین کنگره در یزد برگزار شد. پیش از این شهرهایی مثل ارومیه، قزوین، بندرعباس، قم، اصفهان، ایلام و شیراز میزبان این کنگره بودند. چندسالی است که کنگرهی شعر دفاع مقدس متنوع و پربارتر شده است. اول اینکه قبلاً این کنگره به صورت متمرکز برگزار میشد؛ یعنی اینکه یک فراخوان عمومی در سراسر کشور اعلام میشد و همه اشعار خود را باید به تهران میفرستادند؛ اما چند سالی است که هر استانی با هماهنگی بنیاد حفظ و ارزشهای دفاع مقدس کنگرهی شعر استانی برگزار میکند و شعرهای برگزیدهی هر استان به تهران ارسال میشود. بعد از آن کنگرهی سراسری برگزار میشود که شاعران سه روز گردهم میآیند. شعرهایشان را میخوانند و روز اختتامیه به برگزیدگان جوایزی اهدا میشود. قبلاً فقط شعرها با شاخهی دفاع مقدس بود، ولی در چند دورهی اخیر آثار رسیده در چهار شاخه بررسی میشود:
1) شعر دفاع مقدس با نام جایزهی ادبی قیصر امینپور.
2) شعر دفاع مقدس با مضامین عاشورایی با نام سیدحسن حسینی.
3) شعر مقاومت ملل با نام جایزهی ادبی قدس.
4)شعر کودک و نوجوان.
پارسال برای برگزارکنندگان کنگره، سال پرباری بود. بنیاد حفظ برای هرچه بهتر برگزار کردن مراسم 34 گروه کارشناسیِ شعر دفاع مقدس و 34 دبیر علمی را در کل کشور تشکیل داد. در مجموع 140 داور آثار این دوره از جشنوارههای استانی شعر دفاع مقدس را بررسی کردند.
این هم از آمار شعرهای رسیده به کنگره: 51 درصد اشعار داوری شده به بخش «شعر دفاع مقدس»، 20 درصد آنها به بخش «شعر مقاومت ملل»، 19 درصد به بخش «شعر دفاع مقدس با نگاه عاشورایی» و 10 درصد به موضوع «شعر کودک و نوجوان دفاع مقدس» اختصاص داشتند. حدود 9500 اثر از 3300 شاعر در دورهی قبلی کنگره بررسی شد و 1200 قطعه شعر از 4000 شاعر برای رسیدن به نوزدهمین کنگرهی سراسری شعر دفاع مقدس به رقابت پرداختند.
یکی از اتفاقهای خوب این کنگره راهاندازی بخش کودک و نوجوان است. زمانی وقتی کنگرهی شعری برگزار میشد کسی به خودش اجازه نمیداد شعر کودک و نوجوان بخواند. همه غرق در شعر بزرگسال بودند؛ و اگر از شاعر کودک و نوجوان دعوت میشد که شعرش را بخواند یا میگفت ندارم و یا مجبور بود شعری بخواند که کمی از فضای کودک و نوجوان دور باشد؛ اما امروز شعر کودک و نوجوان در ایران برای خودش حرفهایی برای گفتن دارد. این نوع شعر که سابقهی زیادی در ایران ندارد، حالا چهرههایی را میبیند که همهی عمرشان را صرف کودک و نوجوان کردهاند. اکنون دیگر جشنواره و مسابقههای مختلف در زمینهی ادبیات کودک و نوجوان برگزار میشود؛ حتی در شیراز رشتهی ادبیات کودک و نوجوان تدریس میشود.
اینها همه به خاطر موفقیتهای ادبیات کودک و نوجوان است. با آنکه بخش کودک و نوجوان در این کنگره فعال بود، اما از شاعرانی که برای این گروه سنی شعر میسرایند خبری نبود. بابک نیکطلب، یکی از داوران این کنگره، دو روز اول حاضر بود که شعری هم در کنگره خواند. همراه با شعرخوانی شاعران مراسم دیگری مثل سخنرانی، اجرای موسیقی و کلیپ هم بود. با این که شاعران کودک و نوجوان شعرهایی خواندند، جای کودکان و نوجوانان خالی بود. یکی از شاعران شعری را به زبان محلی خواند که مجری گفت: «کسی همزبان شما در این کنگره نیست. خودت میخوانی و خودت گوش میدهی.»
شاعران کودک و نوجوان هم همین حالت را داشتند. برای خودشان میخواندند و خودشان هم گوش میدادند. کاش میشد از دانشآموزان هم دعوت میکردند تا بدانند کسانی هم هستند که برای آنها شعر میگویند! لااقل میشد از دانشآموزان برگزیدهی استانی دعوت کرد.
کنگرهی شعر دفاع مقدس هم چند سالی است بخشی از جوایز و شعرخوانی خود را به کودک و نوجوان اختصاص داده است. در این کنگره که بودم شاعرانی را دیدم که با افتخار پشت تریبون میرفتند و شعر کودک و نوجوان میخواندند. البته بعضی از شاعران تخصص اصلیشان در شعر بزرگسال بود و فکر میکردند که در شعر کودک و نوجوان میتوانند مقامی بیاورند و در این قسمت شرکت کرده بودند. بعضیها هم فکر میکردند که وقتی برای این گروه سنی شعر میگویی باید حتماً زبان محاورهای باشد. به همین خاطر تا دلتان بخواهد شعر محاورهای شنیدیم. به هر حال جای تشکر دارد که کنگرهی شعر دفاع مقدس به این نوع شعر توجه کرد. برنامهی کنگره بسیار فشرده بود آنقدر که فرصت نشد به دیدن دیدنیهای یزد برویم. در این چند روز همهاش شعرخوانی و مراسم بود و چند ساعت قبل از برگشتن به شهر و دیار فرصت شد که در میدان امیرچخماغ چرخی بزنیم.
روز آخر روز شاعران پیشکسوت بود. کسانی که سالها دربارهی جنگ سروده بودند حاضران را مهمان شعرهایشان کردند. یکی از آنها پرویز بیگی حبیبآبادی، دبیر علمی هشت دوره از کنگرهی سراسری شعر دفاع مقدس بود. قبل از این که شعر خود را بخواند دربارهی تاریخچهی شکلگیری کنگرهی شعر دفاع مقدس توضیحاتی داد و گفت: «27 تا 29 آذرماه سال 1360 اولین حرکت خودجوش شاعران برای حضور در مناطق عملیاتی و شعرخوانی رزمندگان آغاز شد که بسیاری از این شاعران با گذشت 30 سال از جنگ به دیار باقی شتافتهاند.»
پس از این حرکت، شعرخوانی شاعران همراه با رزمندگان در جبههها و گاهی در زیر آتش دشمن سنگر به سنگر ادامه پیدا کرد. تا اینکه اولین کنگرهی شعر جنگ به همت شهید احمد زارعی در شهر سنندج برپا شد.
پس از شعرخوانی شاعران پیشکسوت همه منتظر اعلام برگزیدگان شدند. برگزیدگان همهی بخشها معرفی شدند و آخر سر نوبت به شاعران برگزیدهی کودک و نوجوان شد.
در بخش شعر کودک و نوجوان دفاع مقدس، «محمدصادق خدایی» از استان یزد رتبهی اول را به دست آورد. «فائزه رسکتی» از استان مازندران و «مریم اسلامی» از استان خراسان رضوی، به صورت مشترک گوی رقابت برای کسب رتبهی دوم این بخش را از دیگر شاعران ربودند.
«حامد محقق» از استان تهران و «معصومه سادات وزیری» از استان خراسان رضوی نیز رتبهی سوم بخش شعر کودک و نوجوان دفاع مقدس را به صورت مشترک از آن خود کردند.
لازم به یادآوری است که در کنگرهی شعر دفاع مقدس سال 88 که در شیراز برگزار شد، حامد محقق یکی از برگزیدگان آن دوره هم بود. داوران بخش کودک و نوجوان جواد محقق و بابک نیکطلب بودند. خلاصه اینکه نوزدهمین کنگرهی سراسری شعر دفاع مقدس به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سوم اسفند در شهر یزد آغاز شد و ظهر پنجشنبه پنجم اسفند 89 به پایان رسید.
این هم شعر نفر اول کنگره
دوربین بابا
بین تموم مردا
بابای من برنده است
رفته به آسمونا
بالاترین پرنده است
*
وقتی به جبهه میرفت
بیتیر و بیتفنگ بود
جای تفنگ تو دستش
یه دوربین قشنگ بود
*
تو عکسای جبههایش
عکس خود بابا نیست
چون پشت دوربین بوده
اصلاً خودش پیدا نیست
*
میخواست که از قدرت
خوبا خبر بیاره
اما حالا هیچ کسی
ازش خبر نداره
*
دوستاش یه روز توی جنگ
حملهی سختی خوردن
بابا رو گم کردن و
دوربینشو آوردن
*
یادگار باباجون
از جبههها همینه
شاید که از دوربینش
داره منو میبینه
محمدصادق خدایی- یزد
... و این هم شعر نفر سوم کنگره
یه عالمه بیست
بابای من یک یادگاری
از جبهههای جنگ دارد
آنرا همیشه توی یک ساک
نزدیک میزش میگذارد
*
میگوید او این یک پلاک است
از سالهای جبهه و جنگ
یک روز اگر آنرا نبینم
خیلی دل من میشود تنگ
*
میپرسم از بابا همیشه
این تکه آهن ارزشش چیست
میخندد و میگوید آرام
اندازهی یک عالمه بیست
معصومه ساداتوزیری ثانی- خراسان رضوی
ارسال نظر در مورد این مقاله