راکونی به‌نام رامکال

بررسی رمان راسکال

اثر استرلینگ نورِث

استرلینگ نورث، پسر خوش‌قلبی است که حیوانات را خیلی دوست دارد. او یک روز یک بچه‌راکون را در جنگل پیدا می‌کند. استرلینگ، راکون را راسکال (رامکال) می‌نامد و به خانه می‌برد. از این به بعد، رامکال هم‌راه همیشگی استرلینگ می‌شود. همه‌چیز به خوبی پیش می‌رود تا آن‌که یک روز ذرت شیرین زیر زبان رامکال مزه می‌کند و او شبانه به مزرعه‌ی ذرت همسایه یورش می‌برد. استرلینگ درک می‌کند که همزیستی انسان با حیوانات وحشی واقعاً دشوار است. داستان زمانی که باد و بوران سنگین، گله‌ی دام‌های پدر استرلینگ را به کلی تلف می‌کند، تلخ‌تر می‌شود. استرلینگ باید به دبیرستانی در میلواکی برود. رامکال حالا بزرگ شده است و استرلینگ تصمیم می‌گیرد او را به محیط طبیعی‌اش در میان درختان جنگل بازگرداند. او رامکال را به کنار دریاچه می‌برد و رها می‌کند تا به جنگل برود. خود او هم روز بعد شهرش را با قطار ترک می‌کند و به سوی میلواکی می‌رود.

«استرلینگ نورث» (Sterling North) حدود نیم قرن پیش، «راسکال» (رامکال) را نوشت و نام خودش را برای همیشه در ادبیات کودکان ماندگار کرد. استرلینگ در 4 نوامبر سال 1906، در روستای ادگرتون (ایالت ویسکانسین آمریکا) به دنیا آمد و داستان‌نویسی را عملاً بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه شیکاگو شروع کرد. همه‌ی داستان‌های استرلینگ مثل رامکال، یک جورهایی به روستای ادگرتون ربط دارد. راسکال (1963) قصه‌ی خود استرلینگ بود؛ یک قصه‌ی اتوبیوگرافیک از زندگی نوجوانی ده-دوازده ساله که لابه‌لای مشکلات پدر رؤیا‌پردازش (دیوید ویلارد نورث) و مرگ مادرش (الیزابت نلسون نورث) و مردم دور و برش گیر کرده بود.

کتاب «راسکال» به رابطه‌ی انسان با حیوانات اشاره می‌کند و سعی دارد به بچه‌ها نحوه‌ی رفتار درست با حیوانات را آموزش دهد.

در این داستان غیر از رامکال حیوانات مختلفی نشان داده می‌شوند که انسان‌ها با آن‌ها رفتارهای مختلفی دارند.

دوستان استرلینگ مانند اسکار، آلیس، اسلمی و... هرکدام رفتارهای مختلفی با حیوانات دارند که وظیفه‌ی انسان در برابر آن‌ها را به کودکان آموزش می‌دهد؛ مثلاً رفتار اسکار با اسب‌ها یا رفتار آلیس با پرنده‌ای که بالش شکسته یا رفتار اسلمی با قورباغه‌اش که در مسابقه برنده نشده بود، هرکدام نکات زیبایی را برای کودک به تصویر می‌کشد. در پایان، رامکال که طعم شیرین ذرت را چشیده است به مزرعه‌ی ذرت همسایه هجوم می‌آورد و همین باعث ایجاد دردسرهایی برای استرلینگ می‌شود. استرلینگ که باید برای رفتن به دبیرستان به شهر میلواکی سفر کند، به همین دلیل تصمیم می‌گیرد او را به محیط طبیعی‌اش در میان درختان جنگل بازگرداند. او رامکال را به کنار دریاچه می‌برد و رها می‌کند تا به میان درختان برود. خود او هم روز بعد شهرش را با قطار ترک می‌کند و به سوی میلواکی رهسپار می‌شود.

«استرلینگ نورث» در یک خانواده‌ی نسبتاً کم‌جمعیت متولد شد. خواهرش «جسیکا نلسون» نویسنده، شاعر و سردبیر «تئو» و برادرش «هرشل» پس از پایان جنگ جهانی اول برای زندگی به شغل کشاورزی در مزرعه مشغول به کار شد.

استرلینگ پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه شیکاگو، به عنوان یک خبرنگار برای «شیکاگو دیلی نیز»، «نیویورک جهانی- تلگرام» و «نیویورک سان» مشغول به کار شد. در سال 1940 در «شیکاگو دیلی نیوز» به عنوان یکی از چهره‌های برجسته و درجه‌ی یک شناخته شد و در سال 1957، او به سردبیر عمومی هافتون در کتاب ستاره‌ی شمالی تبدیل شد.

پرفروش‌ترین اثر این نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی، کتاب «راسکال» بود که در سال 1963 منتشر شد. این کتاب آن قدر مورد توجه قرار گرفت که چند سال بعد، والت‌دیزنی از روی آن یک فیلم ساخت. این رمان به 18 زبان ترجمه شد و بیش از دو و نیم میلیون جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفت. یکی از همین نسخه‌ها هم به دست رئیس شرکت انیمیشن «نیپون»‌رسید. او هم آن را خواند و تصمیم گرفت از روی آن کارتون بسازد (سال 1977).

یکی از معروف‌ترین روزنامه‌نگارهای ژاپن، به اسم کازوناگاتا گفته: «30 سال است که بچه‌های ژاپن این کارتون را می‌بینند و همچنان مثل اولش جذاب و دوست‌داشتنی است... محبوبیت راسکال در ژاپن بیش‌تر از محبوبیت میکی ماوس در آمریکاست.»

همچنین کتاب «راسکال» در سال‌های 1964 و 1966 از سوی ناشرین معتبر و خوانندگان، جایزه‌های ادبی بسیار کسب کرد.

استرلینگ در 22 دسامبر سال 1974 از دنیا رفت و خانه‌ی چوبی‌اش چند سال پیش از سوی «انجمن استرلینگ نورث» معادل 65‌هزار دلار خریداری و ترمیم شد و به موزه تبدیل شد. اعضای خوش‌سلیقه‌ی انجمن، امضای استرلینگ و چهره‌ی راسکال را روی یک تابلو حک کردند و آن را جلو خانه آویزان کردند. همچنین این انجمن، در 21 و 22 اکتبر سال 2006، یکصدمین سالگرد تولد او را با حضور نویسندگان، هنرمندان و خوانندگان مورد علاقه‌اش در خانه‌ی چوبی‌اش برگزار کردند.

«استرلینگ نورث» سال‌های آخر زندگی را با شهرت و افتخار گذراند. از دیگر آثار او می‌توان به توماس ادیسون جوان، مارک تواین و رودخانه، تولد عیسی کوچک، ورود به سیستم کابین به کاخ سفید، مستند رمان هیجده- دهه‌ی هفتاد، مردم درخشان، بشتابید بهار و بسیاری از آثار دیگر اشاره کرد.