نویسنده
نقد و بررسی رمان فروشگاه عجایب کهنه
اثر چارلز دیکنز
میگویند که دیکنز در عصر خودش رکوردهای عجیبی در زمینهی فروش کتاب به جا گذاشت و چاپ کتابهایش ظرف چند روز تمام میشد. اینکه در سال 1841، ششهزار نفر در بندر نیویورک روی سر و کول هم بپرند تا از اولین کشتی انگلیسی رسیده، با فریاد بپرسند که «بالأخره نلکوچولو مرد یا نه؟» خیلی عجیب است.
دیکنز دوست داشت برای همه اسمهای مستعار بیسابقه و بیمعنی بگذارد: از خودش (بز) و بچههایش (پلورن و اسکیتل) گرفته تا شخصیتهای آثارش (پیت). عاشق خودش بود و خود را «گوهر درخشان انگلستان» مینامید.
با این حال، تأثیر دیکنز بر فرهنگ و جامعه غیرقابل چشمپوشی است. خیلی از جملات و شخصیتهای دیکنزی امروزه در ادبیات انگلیسی منبع تلمیح، ضربالمثل و کلمات قصار شدهاند و از این نظر با هومر و شکسپیر مقایسه میشود.
«چارلز دیکنز» در هفتم فوریهی 1812، در «پورتس موث» انگلستان به دنیا آمد. وی دومین فرزند از هشت فرزند «الیزابت دیکنز» و «جان دیکنز» بود. سالهای اولیهی زندگی دیکنز به صورت داستان بوده است. او خود را پسری کوچک و نه چندان تحت مراقبت میپنداشت و بیشتر وقت خود را در بیرون از خانه میگذراند. دیکنز به شکلی سیریناپذیر و با علاقهای خاص، رمانهای «توبیاس اسمولت» و «هنری فیلدینگ» را میخواند. خانوادهی دیکنز تا حدودی ثروتمند بودند و او برای مدتی در مدرسهی خصوصی «ویلیام گیلز» آموزش دید؛ اما این دوران رفاه ناگهان به سر آمد؛ زیرا پدرش پول زیادی را صرف امور تفریحی و حفظ موقعیت اجتماعی خود کرد و سرانجام به علت بدهی، در زندان بدهکاران لندن، «مارشالسی»، زندانی شد.
دیکنز در سن 12 سالگی فکر میکرد که به اندازهی کافی بزرگ شده است. از این رو در کارخانهی قایقسازی مشغول به کار شد. او روزانه ده ساعت کار میکرد و با شش شلینگی که در هفته دریافت میکرد، مجبور بود کرایهی خانه را بپردازد و به خانوادهاش که به همراه پدر در زندان مارشالسی بودند، کمک کند.
بعد از مدتی، موقعیت مالی خانواده به خاطر پولی که از خانوادهی پدرش به ارث رسید، بهبود یافت. با وجود این، مادر چارلز به دلیل بدهی خود به کارخانه، او را از کار در آن محیط باز نداشت و البته، دیکنز هم هرگز مادرش را نبخشید. دلخوری و رنجش دیکنز از موقعیتی که در آن زندگی میکرد، درونمایهی اصلی آثار او را شکل داد. در این ارتباط دیکنز در رمان خود با نام «دیوید کاپرفیلد» که به روشنی به شرح زندگی نویسنده میپردازد نوشته است:
«برای من هیچگونه پند، تشویق، دلداری، یاری و حمایتی از سوی هیچکس وجود نداشت؛ به گونهای که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم.»
در ماه می سال 1827، دیکنز در ادارهی الیس و بلکمور به عنوان کارمند حقوق شروع به کار کرد. او از زمانی که دانشجوی سال آخر بود، استعداد وکیل شدن را داشت؛ حرفهای که بعدها در بسیاری از آثارش، تنفر خود را از آن نشان داد. وی در سن 17 سالگی به عنوان تندنویس در دادگاه مشغول به کار شد. در سال 1836 با «کاترین تامپسون هوگارتس» ازدواج کرد. دیکنز برای مدت کوتاهی در خارج از انگلستان ( 1844 در ایتالیا و 1846 در سوئد) ساکن شد و پس از آن، فعالیتهای خود را با نوشتن رمانهای «دیوید کاپرفیلد»، «خانهی متروکه»، «دوران سختی»، «دوریت کوچک»، «افسانهی دو شهر» و «انتظار بزرگ» ادامه داد. وی همچنین ناشر، ویراستار و یکی از نویسندگان اصلی روزنامههای «رواواژه» (1850-59) و «تمام سال» (1858-70) بود.
چارلز دیکنز، آثار بسیار مهمی دارد و دربارهی بیشتر رمانهایش، فراوان نوشته شده است. «فروشگاه عجایب کهنه» (The Old Curiosity Shop) اثری است متشکل از قصههای دوران نویسندگی دیکنز که از لحاظ سطح کیفی، همتراز سایر آثار بزرگش مانند رمان «دیوید کاپرفیلد» و «الیور تویست» است.
در این رمان، خواننده شاهد سرگردانیهای دختری به نام «نل» است. دختری که در بریتانیای عهد دیکنز به همراه پدربزرگش به دنبال مادرش میرود، اما همراهی این پدربزرگ که در داستان دیکنز از ناچاری و فشار مالی به قمار رو آورده است، نمیتواند کمکی به جستوجوی نل بکند. وحشت و بدبختی نل و تصویر سیاه بریتانیای قرن نوزدهم (که از آثار دیکنز برگرفته شده) در فضای داستان کاملاً پدیدار است.
رمان چارلز دیکنز با وجود دارا بودن تمامی ویژگیهای یک رمان موفق، به تفسیر و نقد جامعه نیز میپردازند. دیکنز یک منتقد خشمگین نسبت به مسایلی همچون فقر و طبقهبندیهای جامعهی مربوط به زمان سلطنت «ملکه ویکتوریا» بود. او در تمامی آثارش، تمرکز خود را بر انسانهایی با ویژگیها و شیوهی زندگی مشترک قرار میدهد.
دیکنز در بیشتر داستانهایش با استفاده از شخصیتهای آرمانگرا و عاطفی که در تضاد با واقعیتهای زشت جامعه است، به توصیف رویدادها میپردازد. برای مثال، صحنهی مرگ نل کوچک در پایان رمان به طور باورنکردنی، خوانندگان معاصر را تحتتأثیر قرار میدهد. «چسترتون» نویسندهی انگلیسی در این مورد میگوید: «این مرگ نل کوچک نیست، بلکه زندگی اوست؛ چیزی که من به آن اعتراض دارم.»
رمان «فروشگاه عجایب کهنه» در سال 1840 میلادی به چاپ رسید و تبدیل به یکی از ماندگارترین و محبوبترین کتابهای داستانی در تمام دوران گردید و تا به امروز نسخهی کامل رمان از سوی ناشران معتبر جهان چندین بار تجدید چاپ شده است. همچنین براساس داستان چارلز دیکنز، شرکتهای معتبر فیلمسازی جهان از آن فیلمهای متعددی در قالب سریال تلویزیونی، سینمایی و کارتون انیمیشن با نامهای مختلف با ایفای نقش هنرمندان و کارگردانان بنام و مشهور جهان به تصویر کشیده شده است؛ مانند 1911 (بری اُنیل/آمریکا)، 1913 (توماس بنتلی/ آمریکا)، 1995 (کوین کانر/ آمریکا) و 2007 (برایان پریول/ انگلیس).
شرکت بزرگ فیلمسازی ژاپن (شرکت نیپون) کارتون انیمیشنی را براساس کتاب او ساخت و در کشورمان با عنوان «دختری به نام نل» منتشر شد.
از رمانهای برجستهی چارلز دیکنز میتوان به آقای پیکویک (1837)، الیور تویست (1838)، نیکلاس نیکلبی (1839)، بارنابی روج (1841)، سرود کریسمس (1843)، مارتین چوزلویت (1844)، دیوید کاپرفیلد (1853)، اسرار ادوین درود (1870) و غیره نام برد.
چارلز دیکنز، روزنامهنگار، مقالهنویس، و داستانسرای شهیر انگلیسی که به زعم بسیاری بزرگترین رماننویس تاریخ انگلستان به شمار میرود، سرانجام در 9 ژوئن سال 1870، به طور ناگهانی چشم از جهان فروبست تا خالق رمانهای ارزشمندی که رؤیاهای شبانهی میلیونها کودک و نوجوانی را که شیفتهی آثارش بودند با نوشتههایش تنها بگذارد.
ارسال نظر در مورد این مقاله