داستان یک بنا/فیروزه‌ی اسلام


وارد استان آذربایجان شرقی و بخصوص شهر تبریز که بشویم، مکان‌های دیدنی کم نیستند. استانی که در طول تاریخ مردمان غیورش مرزهای آن‌را از تجاوز قبایل مختلف در امان نگه داشته و هنرمندان ایرانی نیز با ساخت بنایی چنین آسمانی مرهمی، بر دردهای مردم این خطه‌ی کهن بودند. از طبیعت زیبا و باصفایش گرفته تا بناهایی که هریک گوشه‌ای از تاریخ پرفراز و نشیب تبریز و ایران را در دل خود جای داده‌اند. از آبشارهای زیبای اطراف تبریز تا ایل‌گلی و خانه‌ی مشروطه و بازار و ساختمان زیبای شهرداری و ده‌ها بنای تاریخی دیگر. یکی از همین بناهای تاریخی زیبای تبریز مسجد کبود یا مسجد جهان‌شاه یا گوی مسجد است. اگر گذرتان به شهر تبریز افتاد، دیدار از این مسجد تاریخی و زیبا را از دست ندهید. شکوه معماری ایرانی در آیینه‌ی تعلقات اسلامی، مسجد کبود را به یکی از بناهای منحصر به فرد تاریخی ایران تبدیل کرده است.

***

5 قرن زندگی

به اعتبار کتیبه‌ای که در سردر مسجد زده شده است، از عمر مسجد کبود بیش از پنج قرن می‌گذرد. قدمتش برمی‌گردد به روزگاری که قراقویونلوها که از سلسله‌های ترکمان حاکم منطقه بودند. سال 870 هجری بود و 1465 میلادی و در زمان حاکم، «ابومظفر جهانشاه بن قرایوسف». برای همین نام دیگر مسجد کبود، مسجد جهانشاه است و گاهی هم در کتاب‌های تاریخی به آن «عمارت مظفریه» می‌گویند. مسجد جهانشاه، به دستور شاه و زیر نظر جان‌بیگم‌خاتون ساختش شروع شد و چند سال بعد به مهم‌ترین ساختمان تبریز تبدیل شد. البته در علت بنای این مسجد قول دیگری هم در تاریخ آمده است. برخی چنین تصور می‌کنند که ساختمان مسجد کبود در واقع به شکرانه‌ی پیروزی‌های جهانشاه برپا شده است و دلیل‌شان هم نقش سوره‌ی «فتح» است که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینت‌بخش دورتادور بالای شبستان بزرگ شده است. قول دیگر هم این است که جهانشاه به شکرانه‌ی کشورگشایی‌هایش کار ساخت مسجد را شروع کرد، اما عمرش کفاف نداد و کار ناتمام او را جان‌بیگم‌خاتون، همسر وفادارش به پایان رسانید؛ اما هرچه بود و هرکه کرد، با این‌که از آن مسجد باشکوه، حالا شاید یک‌سومش باقی مانده باشد، هنوز هم صلابت و هیبت خود را حفظ کرده و زبانزد است.

مسجد کبود امروزی یا جهانشاه سابق، آن‌قدر بزرگ و باشکوه بود که به نماد اصلی شهر تبریز تبدیل شد و تا مدت‌ها هم این اعتبار برای مسجد کبود باقی بود. تنوع و ظرافت کاشی‌کاری و انواع خطوط به کار رفته در آن و بخصوص به خاطر رنگ آبی لاجوردی کاشی‌کاری‌های معرق آن، به «فیروزه‌ی اسلام» شهرت یافت. هنوز هم که هنوز است، امکان ندارد که نام دیدنی‌های تبریز برده شود و نامی از مسجد کبود در آن میان نباشد. مسجد کبود در سال 1310 ه.ش. در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.

در نیمه‌ی اول قرن یازدهم هجری، «کاتب چلبی و اولیا چلبی» جهانگردان ترک عثمانی و در نیمه‌ی دوم همین قرن، «تاورنیه و شاردون» جهانگردان فرانسوی از این مسجد دیدن کرده بودند. کاتب چلبی در تاریخ «جهان‌نما»یش از مسجد کبود این‌گونه نوشته است: «درگاه مسجد جهانشاه بلندتر از طاق کسری است. بنایی عالی است که با کاشی‌های زیبا آراسته شده، گنبدهای بلندی دارد... جامع دل‌انگیزی است که هرکس داخل شود دلش اجازه‌ی بیرون شدن را نمی‌دهد. این بنا با کاشی‌های زیبا آراسته شده، گنبدهای بلندی دارد و همه‌ی در و دیوار آن با کاشی‌های رنگارنگ زینت یافته است.»

«مادام دیولافوا» جهان‌گرد فرانسوی، که درباره‌ی بسیاری از آثار تاریخی ایران تحقیقات گسترده‌ای انجام داده است، می‌نویسد: «شهر تبریز ابنیه‌ی قدیمی زیادی ندارد، اما آنچه باقی‌مانده شایان توجه است. بهترین نمونه‌ی آن مسجد کبود است که در قرن 15 میلادی در زمان جهانشاه قره‌قویونلوها ساخته شده است. متأسفانه گنبد این بنای بی‌نظیر به واسطه‌ی زلزله خراب شده و قسمتی از دیوارها را نیز با خود فروریخته است. این مسجد حیاط بزرگی داشته که در اطراف آن طاق‌نماهای جالب توجهی بوده و در مرکز آن حوض بزرگی برای وضوگرفتن وجود داشته است.»

معماری ماندگار

قراقویونلوها، از اولین سلسله‌های شیعه‌مذهب ایران بودند. این علاقه را در جای‌جای مسجد می‌شود لمس کرد. کافی است هرجای مسجد که هستی، سری بالا کنی تا عبارت «علی‌ولی‌الله» و «علی‌حجةالله» را ببینی. در تاریخ بنای مسجد آمده است: «این شخص دوست‌دار خاندان نبوت و عصمت و طهارت بوده است. در تمامی کاشی‌کاری‌های بی‌نظیرش، عبارت «علی‌ولی‌الله» و اسامی مقدس حسنین -‌سلام‌الله‌علیهما‌- به اشکال مختلف، زینت‌بخش دیوارها بوده است. سنگ‌فرش کف این بنا بسیار باشکوه و خوش‌منظره بوده که هنوز هم آسیب ندیده است. درب ورودی مسجد به دهلیز یا کفش‌کن باز می‌شود. مسجد مرکزی بزرگ در جنوب دهلیز واقع شده است. این مسجد به شکل مربع و طول هر ضلع آن شانزده و نیم متر است. گنبد فیروزه‌گون بزرگ و بسیار معروف مسجد کبود در بالای این قسمت قرار داشت. این گنبد بود که مسجد را به فیروزه‌ی اسلام مشهور ساخته بود.»

نمای روبه‌روی مسجد با سردرب کاشی‌کاری شده، شکوه و جلال مثال‌زدنی دارد. ارتفاع سردر دوبرابر پهنای آن است؛ اما خطای دید باعث می‌شود ارتفاع در، چندین برابر پهنایش تصور شود. سردر با ویژگی‌های خاص خود به سه قسمت تقسیم شده است. پشت سردر اصلی این شعر زیبا به خط ثلث، فکر را کمی مشغول خودش می‌کند:

کردار بیار و گرد گفتار مگرد

چون کرده شود، کار بگوید که که کرد

مصالح اصلی بنا را آجر تشکیل می‌دهد. از بقایای مسجد معلوم می‌شود که آجرها با گچ بندکشی شده است. وارد صحن بزرگ و باصفای مربعی‌شکل مسجد که می‌شوی، دلت باز می‌شود. وسط، حوض بزرگی طراوت فضا را بیش‌تر کرده و جان می‌دهد برای یک وضوی پرآب. دور تادور حیاط، شبستان‌های متعددی است که بعضی اتاق طلبه‌هاست و بعضی پناه‌گاه مستمندانی که جایی نداشتند. در صحن و محل عمارات ضمیمه‌ی مسجد کبود، دبستان جهانشاه و موزه‌ی آذربایجان برپاست که در سال 1337 ساخته شده و اکنون به یکی از مراکز دیدنی و تاریخی تبریز تبدیل شده است. موزه‌ی مشروطیت مهم‌ترین قسمت موزه‌ی آذربایجان است.

رو به قبله که بایستی، روبه‌رو بنای اصلی مسجد برپاست؛ محوطه محصور و پوشیده و مربع‌شکل که فاصله‌ی پایه‌های سقف ضربی آن، 12 متر است. پیش از این، گنبد بالای بنا، از آجر بود و با کاشی‌های فیروزه‌ای‌اش از هرکجای شهر، خودنمایی می‌کرد!

دیوارهای مسجد، همه با نقش‌های زیبای نقاشی معرق، گره‌بندی‌های هندسی، گل و بوته‌ی اسلیمی و ختایی و کتیبه‌های مختلف به جان‌های خسته روح می‌دمد. شبستان بزرگ وسط را رواق‌های به‌هم پیوسته احاطه کرده‌اند و از سه طرف با طاق‌نماهایی به رواق‌های اطراف خود ارتباط دارد. سقف 17‌متری شبستان اصلی، آن‌قدر فضا در اختیارت می‌گذارد که جان می‌دهد برای تازه کردن نفسی عمیق در جو روحانی مسجد. یکی از شگفتی‌های مسجد کبود تبریز، ساخته شدن آن روی چهار پایه‌ی مربعی است. این مربع خودبه‌خود به تقارن و تجانس در درون مسجد انجامیده و عظمت و زیبایی مسجد را در طول تاریخ زبانزد کرده است. ضلع‌های 30‌متری مربعی را به‌وجود آورده‌اند که در اولین نگاه، بزرگی و پهناوری شبستان را به رخ می‌کشاند.

بلای بزرگ

حالا که به مسجد نگاه کنیم، گلدسته‌ای پیدا نیست؛ اما روزگاری کمی دورتر از اکنون، پیش از آن‌که آن بلای بزرگ به جان شهر بیفتد، گلدسته‌های مسجد هم معروف بودند. گلدسته‌هایی که کنار گنبد را گرفته بودند و انگار حرف‌های عبادت‌کنندگان را تحویل فرشتگان آسمان می‌دادند؛ اما آن بلای بزرگ، یعنی زلزله‌ی مهیب سال 1192، نه این مسجد، بلکه خانه و محله‌ای را در تبریز سالم نگذاشت. گلدسته‌ها، گنبد فیروزه‌فام، تزیینات منحصر به‌فرد و بسیاری ملحقات دیگر مسجد، همان روز برای همیشه خراب شدند. این‌هایی هم که امروز دیده می‌شود، یا نیمه‌خراب است یا حاصل تعمیرات و بازسازی‌هایی است که از سال 1318 شروع شد و سال 1355 جان دوباره‌ای گرفت. مرحوم استاد رضا معماران از کسانی بود که همت به احیای این اثر بالنده‌ی تاریخی گمارد.﷼

 

CAPTCHA Image