نویسنده
سرزمین خوارزم در روزگاری نهچندان دور تکهای گرانبها از خاک ایران عزیز بوده است. خوارزم، سرزمینی کهن و بزرگ در ازبکستان و ترکمنستان است که در دلتای رود آموی و در کنار دریاچهی خوارزم قرار دارد.
خوارزم که به نامهای خوراسیمد و خوراسیما نیز آمده، از ایام قدیم مهد قوم آریا بوده و به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهاش همواره مورد تاختوتاز بیگانگان بوده است.
نام خوارزم برگرفته از دو بخش خوار یا خور (خورشید) و زم (زمین) دانستهاند به معنای سرزمینی که خورشید از آن بیرون میآید.
دربارهی نام خوارزم افسانههای بسیاری گفته شده است. بر اساس یکی از این افسانهها که فردوسی نیز در شاهنامه آن را به نظم کشیده، آنگاه که کیخسرو به کینخواهی پدر خود سیاوش، بر افراسیاب شورید، در نبردی که بر لب آمودریا، در زمینی هموار با سپاه توران رو در رو شد، شیده سردار تورانیان با سخن گفتن از دلاوریهای خود کیخسرو را به جنگ تن به تن فرا خواند، به این شرط که پیروز مبارزه، پیروز جنگ باشد. کیخسرو پیروز شد و خوارزم را به چنگ آورد. برخی بر این نظرند که چون خوار در فارسی به معنای آسان و کار بیمایه است، مراد از خوارزم، رزم آسان بوده است. از شواهد تاریخی چنین برمیآید که کوروش هخامنشی، هنگامی که قصد داشت امپراطوری هخامنشی را گسترش دهد از سرزمینهای اطراف به خوارزم تاخت و آنجا را به قلمرو خود افزود.
ورود اسلام به خوارزم به سختی صورت گرفت. بعد از جنگهای طولانی و خستهکننده بالأخره خوارزم در سال 93 قمری به دست قتیةبنمسلم تصرف شد.
ایالت خوارزم در قرون وسطی دو کرسی داشت: یکی در جانب باختری (غرب)، یعنی جانب ایرانی رود جیحون موسوم به جرجانیه یا ارگنج و دیگری در جانب خاوری (شرق) جانب ترکی آن موسوم به کاث.
کاث در قرن چهارم هجری از ارگنج آبادتر بود؛ امّا طغیانهای متعدد جیحون بارها به این شهر خرابی وارد کرد و به مرور، کاث رو به ویرانی نهاد.
بعد از خرابیهای کاث، مهمترین شهر خوارزم، گرگانج است که اعراب به آن جرجانیه میگفتند و بعدها به اورگنج معروف شد.
گرگانج محل تجمع کاروانیانی بوده که از بلاد «غُز» میآمدند (غز شهری از توابع خراسان بزرگ بود).
- یاقوت حموی در سال 616 هـ . ق. کمی قبل. از حملهی مغول از جرجانیه دیدن کرد و گفت: «شهری از آن مهمتر، پرثروتتر و نیکوتر ندیدهام.»
با حملهی وحشیانهی مغولان، از خوارزم چیزی جز تلّی از خاک باقی نماند. مغولان سدها و بندهای روی رودخانه را شکستند و آب جیحون وارد شهر شد.
کشتار مردم به دست مغولان، گنجینههای دانش و ادب پارسی را که خوارزمشاهیان در طول سالها اندوخته بودند بر باد داد؛ امّا هیچگاه ریشهی فرهنگ، هنر، دانش و ادب در این سرزمین خشک نشد و شاعران، دانشمندان، هنرمندان و صنعتگران چیرهدست پارسیزبان، در سالهای بعد رونق را به خوارزم برگرداندند.
چند دهه بعد از مرگ چنگیز، خوارزم که تازه جانی دوباره گرفته بود، طی محاصرهای سهماهه در قرن 8 هجری به دست لشکریان امیرتیمور افتاد. لشکر امیرتیمور خرابی زیادی به شهر وارد نکردند. شخص امیرتیمور که شیفتهی فرهنگ و زبان اصیل ایرانی شده بود به آبادانی خوارزم همت گماشت و مدارس و مساجد بسیاری را در خوارزم ساخت؛ حتی دستور ساخت آببندهای بزرگی را در دهانهی جیحون داد تا خطر سیل و ورود آب به شهر از بین برود.
- در دورهی اسلامی، شهر خوارزم به دلیل وجود علمای زیاد، دانشمندان، شاعران، هنرمندان و صنعتگران ماهر، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده تا جایی که بازار خوارزم مرکز داد و ستد منطقه به حساب میآمد.
به عنوان شاهدی به گفتهی فوق، باید عنوان کرد: «زمانی که بین امیرتیمور و والی خوارزم- امیرحسین صوفی- اختلافی پیش آمد، تیمور خواست که به این شهر لشکرکشی کند؛ امّا بزرگان دربار تیمور به دلیل وجود علما و فضلای بزرگ و بسیاری که در این شهر هستند او را از این کار منصرف کردند.»
- قزوینی در نیمهی دوم قرن 8 هـ . ق. خوارزم را اینگونه توصیف کرده:
خوارزم از جهت داشتن آهنگران و نجاران زبردست و کاسههای آبنوس، عاج و اسباب و لوازم دیگر که به دست هنرمندان ورزیدهی ایرانی ساخته میشود و حضور علما و فضلا و ادبا، شهرت دارد.
ابنبطوطه هم میگوید: «خوارزم شهری نیکوست. دارای بارویی محکم و کوچههای وسیع و جمعیتی بسیار و بازاری باشکوه مثل یک کاروانسرا که نزدیک مسجد جامع و مدرسه واقع است...»
آثار باستانی:
خوارزم آثار باستانی فراوانی دارد از جمله: بازار معروف خوارزم به طول دو میل که در کنارهی جیحون قرار داشته است. مسجد جامع خوارزم که در پشت زندان قهندز و کنار قصر خوارزمشاه قرار داشته است.
همچنین مسجدی در وسط بازار قرار دارد که ستونهای بزرگ و قطورش که از سنگ سیاه هستند همواره مورد استقبال بازدیدکنندگان قرار میگیرد.
***
صادرات عمدهی خوارزم در قدیم خواروبار، غلات و میوه بود. از آنجا که خوارزم زمینی بسیار حاصلخیز داشت، محصول پنبه و فرآوردههای پشم گوسفند آن نیز فراوان بود.
صادرات دیگر عبارت بود از موم و پوست درختی که «توز» نامیده میشد و برای روکش سپر به کار میرفت. ابریشم، ماهی، دندانماهی، عنبر، چوب، شمشاد، عسل، فندق، شمشیر و پرندگان شکاری مانند «باز» از جمله صادرات خوارزم بوده است.
بزرگان خوارزم:
- دو چهرهی ماندگار علم و دانش ایران زمین در خوارزم چشم به جهان گشودند.
1) حکیم ابوریحان بیرونی، دانشمند، ریاضیدان، ستارهشناس و تاریخنگار ایرانی سدهی چهارم و پنجم هجری است.
دانشگاه مرکزی مسکو، ابوریحان را دانشمند همهی قرون و اعصار نامیده و به او لقب استاد جاوید دادهاند.
کتابها و مقالات ابوریحان در فلسفه، فیزیک، ستارهشناسی و زیستشناسی مدتها در بزرگترین دانشگاهها تدریس میشد.
آثار معروف ابوریحان عبارتاند از: 1- تحقیق ماللهند 2- التفهیم، دربارهی ریاضیات و نجوم 3- آثارالباقیه در تاریخ و جغرافیا 4- قانون مسعودی دربارهی نجوم اسلامی 5- صیدنه و...
ابوریحان بیرونی، همدوره با حکیم ابوعلیسینا بود و با هم مکاتبه و تبادل فکری داشتهاند.
- دوّمین چهرهی ماندگار تاریخ، حکیم ابوجعفر محمدبن موسی خوارزمی است.
خوارزمی، دانشمند بزرگ علم ریاضی و ستارهشناس است. شهرت علمی ایشان مربوط به کارهایی است که در ریاضیات بهویژه در رشتهی جبر انجام داده است. وی را پدر جبر نامیدهاند.
چیرهدستی ایشان در حل معادلههای خطی و درجهی دوم بوده است.
از مشهورترین تألیفات ایشان کتاب «جبر و مقابله» است که در سدهی 12 میلادی به لاتین ترجمه و در دانشگاههای مطرح آن زمان تدریس میشد.
جشنوارهی علمی خوارزمی که نخبگان کشور در آن شرکت میکنند به احترام، اعتبار و بزرگداشت نام ایشان است.
ارسال نظر در مورد این مقاله