نویسنده
نقد و بررسی داستان پینوکیو اثر کارلو کلودی
«یکی بود، یکی نبود. یه قطعهی چوبی بود که...»
با این عبارتها، داستان پینوکیو آغاز میشود؛ عبارتهایی که کلیشهی ادبیات کودکان را به هم میریزد. داستانی ایتالیایی نوشتهی کارلو کلودی در قرن نوزدهم است. کارلو با نام اصلی کارلو لورنزینی که بعدها نام کلودی را که در حقیقت زادگاه مادرش بود، به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد، نویسندهی فلورانسی است که خودش در کودکی نمونهای از یک پینوکیوی واقعی بوده است؛ شرور و بازیگوش که معلمهایش از دست او عاصی بودند و چند بار نیز در آستانهی اخراج از مدرسه قرار گرفت.
پدر و مادرش وضع مالی خوبی نداشتند و برای گذران زندگی خود و ده فرزندشان در خانهی دیگران خدمتکاری میکردند. پدرش، دومینگو لورنزینی، آشپز و مادرش، آنجلا اورزالی، خدمتکار بود؛ و یکی از همین صاحبخانهها بود که به امید کشیش شدن کارلو هزینهی تحصیلش را میپرداخت. وی در سنین جوانی وارد مدرسهی علوم دینی شد و با اینکه به سیاست علاقهی بیشتری داشت، تا سن 17 سالگی در آنجا ماند. کارلو بعد از تحصیلات در یک کتابفروشی مشغول به کار شد و بعدها به شغل روزنامهنگاری پرداخت.
در سن 20 سالگی با نوشتن مقالهای برای یک انتشاراتی پرقدرت فلورنتینی وارد حیطهی نویسندگی شد. سپس در 22 سالگی در کشاکش درگیریهای ایتالیا به یک روزنامهنگار بدل گشت و فعالیتهایش را با نوشتن مقالات انتقادی برای نشریهی میوزیکال ایتالی، یکی از مهمترین نشریات آن زمان ایتالیا، دنبال کرد. کلودی پس از چند سال همکاری با نشریات گوناگون و کسب شهرت، خود به انتشار نشریه اقدام کرد؛ اما خیلی زود پس از شورشهای همان سال به دلیل سانسور تعطیل شد و یازده سال بعد دوباره انتشار یافت.
کلودی در طول دههی 1850 نیز به عنوان یک نویسنده و نمایشنامهنویس به کار ادامه داد و در این زمینهها به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. وی در سال 1861 روزنامهنگاری را رها کرد و تا سال 1870 به عنوان بازرس مطبوعاتی و ویراستار به کار ادامه داد. پس از آن خیلی زود جذب ادبیات کودکان شد و به ترجمهی قصهی شاه پریان چارلز پرو، نویسندهی فرانسوی، به زبان ایتالیایی پرداخت.
کلودی سپس فعالیتهایش را با طراحی یک مجموعهی کتاب آموزشی برای مدارس ادامه داد. در این کتابها که با مهارت فوقالعاده نگارش یافته بودند، آموزش با داستان گویی همراه بود. آثاری چون جانی، تاینی، کتاب حساب جانی. کتاب دستور زبان جانی. سفر جانی به ایتالیا و فانوس جادویی جانی. بدین وسیله او حرکتی جدید در سیستم آموزشی تازه تأسیس شدهی ایتالیا پدید آورد. او در سال 1881 پایهی یکی از اولین مجلات ایتالیایی مخصوص کودکان را پیریزی کرد. بدین ترتیب «چیلدرن مگزین» انتشار یافت و از همان شمارههای نخستین ماجراهای پینوکیو که در آن زمان داستان یک عروسک نامیده میشد، در آن چاپ شد. داستانهای دیگری مثل میمون گوپلوی گلی هم در این نشریه انتشار مییافت که از حال و هوایی طنز برخوردار بودند. این داستانها بعدتر در سال 1887 در کتاب داستانهای شادمانه جمعآوری و چاپ شدند.
خالق داستان پینوکیو در 24 نوامبر 1826 در فلورانس ایتالیا متولد و در 1890 در 64 سالگی در زادگاهش درگذشت. نوشتههایش در حجمی بسیار زیاد از طرف خانوادهاش به کتابخانهی مرکزی فلورانس اهدا شد که هم اکنون در همانجا قرار دارد. او در ابتدا بیشتر به عنوان روزنامهنگار، منتقد و نویسندهی کتابهای آموزشی شناخته میشد؛ اما موفقیت کتابی که او به قصد سرگرم ساختن نوشت- یعنی ماجرای پینوکیو- به حدی بود که وی هماکنون از بزرگترین نویسندگان آثار ادبی کودکان به حساب میآید. داستان پینوکیو در حقیقت در ابتدا به صورت داستان دنبالهدار در روزنامه چاپ شد و بعدها بود که کتاب آن منتشر گردید. ارزش ادبی داستان پینوکیو اینک پس از گذشت سالها به طور کامل شناخته شده است.
داستان ماجراهای پینوکیو
ادبیات ایتالیا هرگز چنین افتخاری نصیبش نمیشد اگر کارلو کلودی به فکر نوشتن داستان پینوکیو نمیافتاد. هنگامی که کارلو کلودی در سال 1883 کتاب ماجراهای پینوکیو را نوشت، یکی از شناختهشدهترین شخصیتهای ادبیات کودکان را ساخت. شخصیت داستانی که تقابل خیر و شر در دنیای فانتزی کودکان است. ماندگاری داستان این پسربچه به همینجا ختم نمیشود، بلکه ظرافتهای داستانی است که آن را به مرز شاهکاری ادبی رسانده و از آن هم فراتر میرود.
پینوکیو رؤیای پیرمرد سادهدلی مانند ژپتوی نجار است که با گربه و ماهی خود زندگی میکند و حالا با ساختن آدمک چوبی و دمیدن روح از سوی فرشتهی مهربان، این آدمک جان میگیرد، و از همان ابتدا قرار است که به مدرسه برود؛ اما هر با به دروغ و با دوز و کلک و گول خوردن روبهرو میشود، از مدرسه رفتن باز میماند و دچار دردسر و بیچارگی میشود. این رؤیا به دنبال تحقق دانایی است. چرا باید پینوکیو مدرسه برود؟ چرا از آن باز میماند و چرا او باید خواندن، نوشتن و شمردن را بیاموزد؟
پدر ژپتو در اوج فرهیختگی و شعور والای انسانی است و حالا انتظار دارد که پینوکیو در مسیر درست انسانی قرار بگیرد تا سلسلهمراتب فرهیختگی را بپیماید؛ اما این مسیر چندان هم راحت و آسان نیست.
داستان کلاسیک پینوکیو علیرغم راهنماییهای فرشتهی مهربان، و عشق و علاقهی پدر ژپتو، روح کنجکاو او را به سوی ماجراهایی سوق میدهد که او را از هدفش و از کسانی که دوستش دارند دور میکند. پینوکیو عروسک خیمهشببازی خیلی خودخواه و بدجنس، در این کتاب ماجراهای زیادی را تجربه میکند تا درست را از نادرست تشخیص دهد. آرزوی وی مبدل شدن به یک پسر واقعی است؛ او به این هدف نمیرسد تا اینکه حرف گوش کردن، درستی، صداقت و بخشندگی را میآموزد. اینها همان آموزههایی هستند که تلاش میکنیم به کودکان خود بیاموزیم.
اما باید به این مسأله هم توجه داشته باشیم که نویسنده در پس طرح این داستان، به خلق چند شخصیت نمادین هم میپردازد که به اندازهی خود پینوکیو حایز اهمیت هستند. مثلاً پدر ژپتو که با درست کردن اشیای چوبی امرار معاش میکند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور میکند که کودکی دارد و مانند پدری او را دوست دارد؛ ولی این عروسک از همان ابتدا بنا را بر نافرمانی میگذارد. دروغ گفتن یکی از ویژگیهای مهم این نافرمانی است. شخصیتهای دیگری نیز در کنار پینوکیو و پدر ژپتو حضور دارند؛ مانند فرشتهی مهربان. او وقتی متوجه آرزوی قلبی پیرمرد میشود با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده میکند؛ و یا گربهنره و روباه مکار که پینوکیو در راه مدرسه با آنها آشنا میشود و آنها همواره سعی در فریب او دارند.
نویسنده با خلق این شخصیتهای داستانی قصد دارد احترام، انس و الفت یک فرزند نسبت به والدین یعنی ارتباط پینوکیو با پدر ژپتو و یا فرشتهی مهربان، که در داستان نمادی از عشق است و در طول داستان همراه با پینوکیو و پدر ژپتو است، و شخصیتهای گربهنره و روباه مکار که در داستان پینوکیو همواره سعی در فریب پینوکیو دارند. همهی اینها در مجموع همان درسی است که کارلو کلودی میخواهد در داستانش به ما بدهد. ولی از همه مهمتر دماغ پینوکیو به عنوان نماد دروغگویی و دروغ گفتن از ویژگیهای نافرمانی شخصیت پینوکیو در داستان است که امروزه کاربرد بسیار زیادی در مناقشات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامع بشری دارد. شاید نتوان داستانی در حد و اندازهی پینوکیو یافت که تا این حد نمادین باشد و بتواند در رویکردهای مختلف جامعه هم نقشی ایفا کند. مثلاً هر بار که سیاستمداری را به دلیل ناکارآمدی و یا دروغگویی به باد انتقاد میگیرند، نامی از پینوکیو میبرند. دماغ سیاستمداران هنگامی که دروغ میگویند مانند دماغ پینوکیو دراز میشود!
در پایان داستان سرانجام پینوکیو پس از گذراندن سختیهای فراوان تبدیل به انسان میشود. به گفتهی بسیاری، داستان پینوکیو شباهت بسیاری به داستان تکامل بشر دارد. میگویند چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد، بشریت نام دارد. او در ابتدا ناقص است؛ ولی به مرور زمان و بر اثر آزمون و خطا به تکامل میرسد. کلودی میگوید که دانایی نیاز اساسی انسان است و رسیدن به آن شرایطی را میخواهد و نداشتن آن نیز به زیان انسان است. کلودی در داستان خود جامعهای را که در اواخر قرن نوزدهم، خود در آن میزیسته، به همراه سختیهایش به تصویر میکشد و جامعه را نیز دارای مشکل میداند؛ ولی باز راه گریز برای پینوکیو نمیگذارد، اگرچه محیط نامناسب باشد. پینوکیو برای فرار از راه سخت رسیدن به دانایی تن به کارهای عجیبی میدهد. او تنآسایی را بر سختی کشیدن ترجیح میدهد.
سکههایش را بر اثر نادانی و فریب گربه نره و روباه مکر در زمین چال میکند تا درخت پولی برایش بروید. او به شهر بازی میرود؛ ولی در آنجا تبدیل به الاغ میشود که مثالی روشن برای انسانهای دانشگریز است.
هنگام سختیها، فرشتهی مهربان او را تنها نمیگذارد و به کمکش میآید؛ ولی گوش او به این حرفها بدهکار نیست و دوباره به راه خود میرود. هنگامی که میفهمد پدر ژپتو در درون نهنگی گرفتار شده، به کمکش میشتابد و پس از رهایی از آن گرفتاری، دست از کارهای احمقانهاش برمیدارد و برای رسیدن به دانایی، میکوشد. به خاطر این تصمیم، پاداش کار خوبش را میگیرد و تبدیل به پسری واقعی میشود.
پینوکیو همانند کودکی است که نگاه او به جهان کودکانه است. کودک برای بزرگ شدن باید رازهایی را کشف کند؛ حتی اگر در این راه به رنج بیفتد و هر مرحلهای که از سر میگذراند، برای او تجربهای میشود.
کلودی معتقد است، خدا از هیچ انسانی غافل نیست. برای همین فرشته را در داستان پینوکیو، راهنمای خوب و مهربانی نشان داده است.
داستان پینوکیو، داستان آموزههای اخلاقی است که نرم و ملایم خوبیها و بدیها را بیان میکند. این مسأله سبب شده تا کودکان و حتی بزرگترها به راحتی تحت تأثیر قرار بگیرند. این کتاب چنان مورد استقبال قرار گرفت که حتی در بعضی کشورها مانند ایتالیا، پینوکیو جزو متنهای کتاب درسی قرار گرفته است. در ایتالیا (روستای کلودی) پارک بزرگی برای توریستها وجود دارد به نام پینوکیو، پر از مجسمههای این آدمک چوبین، که ساخت آن از سال 1956 تا 1987 به طول انجامید. در این پارک، امکانات رفاهی برای تمام سنین فراهم شده است. همچنین پینوکیو به صورت عروسکهای کوچک خیمهشببازی یکی از معروفترین سوغاتیهای ایتالیا به شمار میرود؛ و حتی آمبولانسی برای کودکان بیمار اختصاص یافته که با تصاویر شخصیتهای محبوبشان تزیین شده است.
داستان پینوکیو تا کنون به 30 زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. صادق چبک، نویسندهی ایرانی، اولین کسی بود که پینوکیو را در سال 1334 با نام «آدمک چوبی» به فارسی برگرداند.
علاوه بر ترجمهی کتاب به چندین زبان دنیا، داستان پینوکیو به صورت کارتون انیمیشن و فیلم سینمایی از سوی شرکتهای بزرگ فیلمسازی دنیا به دست کارگردانان بنام و مشهور تولید شده است؛ مانند 1911 (جولیوس آنتامورو/ ایتالیا)، 1940 (همیلتون لیوسک و بن شارپتین/ آمریکا)، 1957 (هانیا هولم/ آمریکا)، 1965 (نیک هوینگ/ آمریکا)، 1972 (لوئیجی کومِنسین/ ایتالیا، فرانسه و آلمان غربی)، 1976 (ران فیلد/ آمریکا)، 1976 (هیروشی سایتو/ استرالیا، آلمان غربی و ژاپن)، 1992 (ماساکازو هیگوچی/ آمریکا و ژاپن)، 1996 (استیوبارون/ آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان)، 1996 (مارچانت دِن/ آمریکا و انگلستان)، 2008 (آلبرتو سیرون/ ایتالیا و انگلستان) و ...
اولین فیلم انیمیشن بلند پینوکیو در سال 1940 با ظهور کارتونهای با کلام تولید شد.
ارسال نظر در مورد این مقاله