مزار

چه آرام خوابیده است

در سکوتی چه شیرین!

او به خاطر بهار صلح، مرده است

و خوابیده، آسوده، آرام!

این، مزار شهیدی است

گمنام!

زمستان 1387

جعفر ابراهیمی‌شاهد

در دقیقه‌ی 90

مادرم برای‌تان نوشته بود،

حال من دوباره بد شده؟

دردهای من

بیش‌تر

از هزار عدد شده؟

نامه‌های نانوشته‌ام کجاست؟

حتم دارم این که خوانده‌ای!

چون که از عمیق آبی شفا

قطره‌ای به من

چشانده‌ای!

حال...

حال من

مثل لذّت پرنده‌ای که از قفس رها شود شده!

یا که در دقیقه‌ی 90

غنچه‌ای به روی شاخه وا شده!

الهه تاجیک‌زاده

کوچ

یادش به‌خیر آن روزهای دور

که یک پرستو در اتاقم بود

هر چند بالش خسته بود و سرد

اما خیال دشت در سر داشت...

*

یادش به خیر آن روزهای دور

من بودم و بال پرستو زیر ابر نور

من بودم و یک آسمان رؤیا

امواج سبز دشت

در قلب من می‌گشت

افسوس، حالا آن پرستو نیست

کوچیده و تنها قفس مانده

در سردسیر قلب تاریکم

رؤیایِ سبزِ همنفس مانده

گاهی خیالش باز می‌گردد

مانند باران نرم می‌بارد

سبزینه‌ای کوچک

در خاک مرطوب دلم

آرام می‌کارد.

زهرا جهانبخش

کوچ

یادش به‌خیر آن روزهای دور

که یک پرستو در اتاقم بود

هر چند بالش خسته بود و سرد

اما خیال دشت در سر داشت...

*

یادش به خیر آن روزهای دور

من بودم و بال پرستو زیر ابر نور

من بودم و یک آسمان رؤیا

امواج سبز دشت

در قلب من می‌گشت

افسوس، حالا آن پرستو نیست

کوچیده و تنها قفس مانده

در سردسیر قلب تاریکم

رؤیایِ سبزِ همنفس مانده

گاهی خیالش باز می‌گردد

مانند باران نرم می‌بارد

سبزینه‌ای کوچک

در خاک مرطوب دلم

آرام می‌کارد.

زهرا جهانبخش

در اوج

سرسبز مانند بهارانی

در اوج مانند کوهسارانی

تابنده مانند گل خورشید

شفاف مثل روح بارانی

*

هر جا که نامی از گل و نور است

نامِ تو می‌تابد درخشان‌تر

تو بهتر از لبخند بابایی

تو مهربان‌تر از خودِ مادر

*

در جای جای خاکِ پُر‌مهرت

امید را باید تماشا کرد

لبخند را باید پس از باران

در چشمِ گل‌های تو پیدا کرد

نام تو نام آب و آیینه

تو بهتر از هر چیز و هر نامی

هم پُر‌خروش و تند و طوفانی

هم مثل اقیانوس آرامی

*

نامِ تو را می‌گویم و اُمید

گل می‌کند در روح و در جانم

من دوست دارم خاک پاکت را

ای کشور امید، ایرانم!

شاهین رهنما
CAPTCHA Image