نویسنده
مجموعه قصههای ایرانی (در 2 جلد)
نویسنده: محمود پوروهاب
ناشر: عروج اندیشه
چاپ اول: 1388
تصویرگران: الهام اسدی، فریبا اصلی، شکوفه بیاتی، وجیهه گلمزاری، مینا منتجبنیا
مجموعه قصههای ایرانی که در دو جلد چاپ شده، برگرفته از 20 اثر فاخر و مشهور تاریخ ادبیات پارسی است. نویسنده در جلد اول، داستانهای جذاب و جالبی از: بوستان سعدی، مثنوی معنوی مولانا، قابوسنامهی عنصرالمعالی، کلیات سنایی غزنوی، منطقالطیر عطارنیشابوری، جوامعالحکایات محمد عوفی، کلیله و دمنهی نصرالله منشی، پنج گنج نظامی گنجوی، امثال و حکم دهخدا و ... انتخاب کرده و با نثری ساده و روان نگاشته است.
در جلد دوم منتخبی از داستانهای: مرزباننامهی سعدالدین وراوینی، لطایف عبید زاکانی، گلستان سعدی، شاهنامهی فردوسی، هفت اورنگ جامی، بهارستان جامی، گزیدهی اشعار دهخدا، سیاستنامهی خواجهنظامالملک و ... انتخاب و سادهنویسی شده تا نوجوانان درک بهتری از این گنجینههای ادب پارسی داشته باشند. ضمن آنکه نویسنده در لابهلای داستانها شرح مختصری از زندگی و آثار این بزرگان را آورده است.
از مجموعهی دوم، قصهی «درد ریش» را که از کتاب لطایف عبید زاکانی گرفته شده برایتان آوردهایم:
مردی پیش طبیب رفت و با ناله گفت: «آخ مُردم، وای مُردم، طبیب به دادم برس!» طبیب گفت: «چه شده؟ کجایت درد میکند؟»
مرد گفت: «موی ریشم درد میکند.» طبیب با تعجب گفت: «موی ریشت درد میکند! این دیگر چه نوع دردی است؟ خب حالا بگو ببینم چه خوردهای؟»
مرد گفت: «نان و یخ.»
طبیب با خنده گفت: «برو بمیر که نه دردت مثل آدمیزاد است، نه غذایت!»
قصاید شیرین سنایی
گردآورنده: احسان عظیمی
ناشر: پیدایش
تصویرگر: رضا مکتبی
چاپ اول: 1388
قصیدههای سنایی سرشار از مفاهیم اخلاقی و عرفانی است. قصیدههایی که از لطافت و دقت نگاه شاعر به جهان هستی خبر میدهند. سنایی نه فقط یک شاعر عارف بلکه ادیبی دانشمند و منتقدی زیرک نیز بوده است. سنایی بیشک یکی از مهمترین راهگشایان شعر اخلاقی و عرفانی است.
چند بیت از قصاید سنایی:
مکن در جسم و جان منزل، که این دون است و آن والا
قدم ز این هر دو بیرون نِه، نه اینجا باش و نه آنجا
سخن کز روی دین گویی، چه عبرانی چه سریانی
مکان، کز بهر حق جویی، چه «جابُلقا» چه «جابلسا»
اگر دینت همی باید ز دنیادار، دل بگسل
که حرصش با تو هر ساعت بُود، بیحرف و بیآوا
همی گوید که «دنیا را به دین از دیو بخریدم
اگر دنیا همی خواهی بده دین و ببر دنیا»
گل و باران و خورشید
شاعر: مریم هاشمپور
ناشر: صریر
تصویرگر: سارا یوسفپناه
چاپ اول: 1388
این کتاب مجموعه شعرهایی برای نوجوانان است.
قطعه شعر «جای پای تو» به یاد شهید محمد جهانآرا سروده شده است:
جبهه از تو میگوید
از توی ای دلاور مرد
از تو که قدمهایت
خاک را شکوفا کرد
*
لحظهی دعایت را
هر فرشتهای دیده
دانه دانه اشکت را
خاک جبهه بوسیده
*
نخلها به من گفتند:
«غرق در خدا بودی
شهر را که دزدیدند
لحظهای نیاسودی»
*
راز آن همه ایثار
جز فرشته بودن چیست
روی خاک خرمشهر
جای پای تو باقی است
یک بستنی و پنج زبان
شاعر: عباس تربن
ناشر: قو
تصویرگر: محمدرضا دوستمحمدی
چاپ اول: 1388
یک و یک همیشه دو نمیشود
گاه باد میکند، چهار میشود
گاه میل میکند به صفر
گاه نیز میزند به کلهاش، هوس کند
میرود به آسمان، هزار میشود
یک و یک برای من
من که سالهاست
در ردیف آخر کلاس زندگی نشستهام
جز دو خط ساده نیست
جز دو خط که پا به پای هم
در سفید صفحه راه میروند
و از این جهان خطکشی و کاغذی عبور میکنند
جز دو خط ساده که در انتهای دور
در تقاطع زمین و آسمان
روی خط نازکی به نام زندگی
عاقبت به پای هم
پیر میشوند
توی گوشتان فرو کنید!
یک و یک مساوی دو است...
برسد به دست تو ای پادشاه جهان
شاعر: مهدیه نظری
ناشر: پیدایش
تصویرگر: میترا عبداللّهی
چاپ اول: 1388
قطعه شعرهای این کتاب به صورت یک نامه، که جمعاً 40 نامه میشود به امام زمان(عج) تقدیم شده است.
«نامهی سی و ششم» را میخوانیم:
خیره به ابرهای دلتنگ
سبزهها را میپایم تا به کدام سو خم میشوند
گل روی تو مستشان کرده
و درختها قد میکشند
تا سرک بکشند چشم به راهیشان را.
زمزمهات را شنیدهاند بادها
که بیاختیار هیاهو میکنند.
به قرآنی که میخوانی
جان میدهند سنگها
و من یک روز
چشمم روشن میشود...﷼
غزلیات شیرین سنایی
گردآورنده: احسان عظیمی
ناشر: پیدایش
تصویرگر: رضا مکتبی
چاپ اول: 1388
سنایی شاعر بزرگ پارسیزبان، با نگاه تازهاش به دنیای پیرامون، راهگشای نوگویانی همچون حافظ شد. نگاه عارفانه و اخلاقگرایانه، لطافت و ظرافت بینش و گویش، باعث برتری شعر سنایی از سایر همزمانان خودش شده است. زبان سنایی در غزل زبانی لطیف، گویا و تأثیرگذار است. غزلی از سنایی با مضمون «تسلیم در برابر معشوق» و «ناله از هجران دوست»:
بی تو ای آرام جانم، زندگانی چون کنم؟
چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم؟
هر زمان گویند: «دل در مهر دیگر یار بند!»
پادشاهی کرده باشم، پاسبانی چون کنم؟
گر بخوانی ور برانی بر مَنَت فرمان رواست
گر بخوانی بنده باشم، ور بدانی چون کنم؟
من چو موسی ماندهام اندر غم دیدار تو
هیچ دانی تا علاج «لَنْ ترانی» چون کنم؟
تا خیابان خوشبخت
شاعر: بابک نیکطلب
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر: بهراد امین سلماسی
چاپ اول: 1389
یادگار مهربانیها:
گوشهی میدان
چند نارنجک
چند تکه ترکش و موشک
یک تفنگ سالها از کار افتاده
یک کلاه و کوله و پوتین
یک پلاک و چفیه و سربند
عکس صحرایی پر از گل
عکس رودی کوچک و یک پُل
عکس لبخند بسیجیهای آماده
چند قرآن، مهر، سجاده...
هر چه در این جاست
یادگار روزهای تلخ یا شیرین
یادگار مهربانیهاست
در کنار پرچم سبز و سفید و سرخ
لحظهای آواز در میدان
لحظهای پرواز در میدان
باز در میدان...
علَامه حسنزاده آملی
نویسنده: مجید ملامحمدی
ناشر: مدرسه
چاپ اول: 1389
نسل نوجوان، نوجو و آرمانگراست و در مراحل متفاوت زندگی به دنبال نمونههایی است تا با استفاده از تجربه و راه و رسم آنان، بتواند در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارد.
از جمله چهرههای درخشان و مشاهیر عصر حاضر «علّامه حسنزادهآملی» است... در این کتاب، مختصری از شرح حال زندگی، تفکرات، پندها و نکتههایی از قول ایشان و ذکر آثار و قطعههایی از اشعارشان آمده است.
ابتدای کتاب را میخوانیم:
گنجشک کاکلی یک نگاه به حسن کرد، یک نگاه به مادر. حسن پاورچین پاورچین جلو رفت و گفت: «خودش است. همان پرندهی غریبی که پشت پنجرهی مکتبخانه آمده بود.»
خواست طرفش دست دراز کند که صدای دلنواز مادر گفت: «نه... میترسم قهر کند و بپرد.» حسن خندید و دلسوزانه گفت: «میخواهم نوازشش کنم. ببین چه پرهای قشنگی دارد! سیدمعصومه زبان پرندهها را خوب میفهمد و خیلی راحت با آنها حرف میزند!»
ابروهای مادر بالا رفت و چشمهایش گرد و پرتعجّب شد. زبانشان را میفهمد...
بیا و ببین
شاعر: یحیی علویفرد
ناشر: عمو علوی
تصویرگر: سمیه بیگدلی
چاپ اول: 1389
«بیا و ببین» مجموعه شعری برای نوجوانان است.
مادر زمین:
بیا ببین زمین
که مادری نمونه است
محبتش به ما چگونه است
که روی دوش او سوار میشویم
و توی دستهای مهربان او
به خواب میرویم
مادر زمین
با محبتش به ما
آب و نان تازه میدهد
هر چه خواستیم اجازه میدهد
مادر زمین
چه قدر خاکی است و بیریاست
مهربانیاش
مثل مهربانی خود خداست
رباعیات شیرین خیام
گردآورنده: مهدیه نظری
ناشر: پیدایش
تصویرگر: علی نامور
چاپ اول: 1388
در این کتاب شرح حالی از خیام نیشابوری، حکیم، عارف، سیاستمدار و شاعر بزرگ خراسانی میخوانیم. اندیشهی ناب خیام که در رباعیات زیبا و پرمعنایش نهفته است، نویسنده را بر آن داشته تا شرح و تفسیری پس از هر رباعی بیاورد.
چند رباعی از خیام:
هر ذرّه که در خاک زمینی بوده است
پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بوده است
*
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبَه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
*
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش:
«کو کوزهگر و کوزه خر و کوزهفروش؟»
یک نفر رد شد از کنار دلم
شاعر: اسدالله شعبانی
ناشر: توکا
تصویرگر: پرستو احدی
چاپ اول: 1388
لالهی واژگون:
دِنا دِنا، چه کوهی
چه کوه باشکوهی
برای من همیشه
تو قلهی جهانی
شگفت و سرفرازی
قشنگ و مهربانی
تاج تو، تاج خورشید
تخت تو آسمان است
دامنهات برایم آشیان است
هر گل آرزویی
سر زده از گوشهی پیراهنت
این دل من که گویی
لالهی واژگونی است،
تا ابد آویخته بر دامنت﷼
ارسال نظر در مورد این مقاله