کوچه مسجد

سرچشمه‌ی لحظه‌های خوب

به من نیم‌نگاهی انداز که تو فقط می‌دانی چه در درونم می‌گذرد و چه حالی دارم ای دوست!

من تو را که صدا می‌کنم، یادت سرلوحه‌ای می‌شود برای تمام کارهایم و بی‌تو به اوج حسرت می‌رسم.

تو را صدا می‌زنم و فقط یاری از تو می‌جویم ای دوست!

نامت روشنی‌بخش تمام کارهای‌مان است و بی‌تو تمام کارها روی هوایی که تو برای‌مان فرستادی معلق می‌ماند.

سازنده‌ترین اشک‌های‌مان برای وجود تو است و سوزنده‌ترین آتش بی‌ارادگی‌مان در مقابل تو است. فقط باید بگویم تو سرچشمه‌ی تمام لحظه‌های خوبی و توحید هستی و بس‌...

مائده محتشمی‌نژاد

 

 

 


کوچه مسجد

چشمه‌ی سپاس

الهی! تو را سپاس که منت بندگی بر من نهادی و ایمان را رایحه‌ی عشق و سرمستی‌ام قرار دادی؛ چون باران اخلاص روی گل توکلّم باریدی و شکوه امید را در باورم گنجاندی.

تو را سپاس که از نفست به روح و جسمم حیات بخشیدی تا در راه دل‌دادگی‌ات تنفس کنم! تو را سپاس که چشمه‌ی سپاس را بر کویر زبانم جاری ساختی تا وسیع‌تر از وسیع را دریابم! تو را سپاس‌...

سعادت‌سادات جوهری‌- قم

 

 

 


کوچه مسجد

الهی

الهی! من اشکم، تو بارانی؛ من خاکم، تو آسمانی؛ من گمراهم، امّا تو خود راهی.

من سکوت شب‌های فریادم، امّا تو فریاد سکوت لحظه‌هایی؛ من هیچ نمی‌دانم، امّا تو بر هر چیز دانایی.

خدایا! دوستت دارم با تمام احساس. ستایش می‌کنم تو را با تمام توانم.

ای خدای من! نمی‌دانم از چه بگویم. از بغض گلویم یا اشک پنهان درونم. از هر چه گویم تو خود می‌دانی.

خدایا! تنهایم مگذار؛ چرا که بی‌تو هیچم، با تو شروعم، با تو رفیقم، با تو در اوجم، با تو تا بی‌نهایت می‌توان پرواز کرد.

زهرا آقائی‌نژاد‌- مازندران

 

CAPTCHA Image