قصّهی روزنامجات عهد بوق
«در سال 1270 قمری اولین شعر در تاریخ مطبوعات ایران در این روزنامه چاپ شد. این شعر قصیدهای از سروش اصفهانی مشهور به شمسالشعراء بود.» صفحهی 52.
همانطور که از نام کتاب پیداست، «سیدعلی کاشفیخوانساری» تاریخ روزنامه در ایران را شرح داده است. این تاریخ را از همان ابتدا که اوّلین روزنامهها کاغذ کوچکی بیش نبودند تا به امروز، مو به مو در 148 صفحه میخوانیم.
این کتاب از تعداد زیادی فصل تشکیل شده است. وقتی اسم روزنامهها عوض میشد، اولین روزنامهی خصوصی، شاه و جنگ با روزنامهنگاران، روزنامههای زنان و... جذابیت وقایعی که اتفاق افتادهاند و کوتاهی آنها باعث شدهاند تا خواننده کتاب را زمین نگذارد. علاوه بر اینکه با تاریخ مطبوعات آشنا میشویم، تاریخ پادشاهان را نیز مطالعه میکنیم.
«در سال 1313 قمری ناصرالدینشاه از سوی یکی از مبارزان ترور شد و به قتل رسید. مظفرالدین میرزا با نام مظفرالدین شاه به پادشاهی رسید و همراه ندیمباشی به تهران آمد. سردبیری ناصری به افراد دیگر سپرده شد و این روزنامه تا سال 1317 قمری به چاپ رسید.» صفحهی 70.
«قصّهی روزنامجات عهد بوق» کتاب بسیار مفیدی است برای اهالی کتاب و دوستداران مطبوعات، ضمن اینکه برندهی جایزهی جشنوارهی مطبوعات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان نیز شده است. همینطور جزو معدود کتابهایی است که به تاریخ روزنامهها، آن هم برای نوجوانان پرداخته است.
نیلوفر شهسواریان- تهران
خوابی برای تشکر
دیشب خواب دیدم که مامانم تصادف کرده. خیلی خیلی ناراحت شدم. اصلاً طاقت نداشتم به مامانم نگاه کنم. دیدم که مامانم دستاش را از دست داده. خیلی ناراحت بودم. آنقدر که دیگر شروع کردم به گریه و داد و بیداد. یکدفعه از خواب پریدم. بعد از خدا تشکّر کردم. خدایی که مرا آفرید و همیشه به من یاری داد. نتیجه گرفتم که من آدم ضعیفی هستم و باید خودم را تقویت کنم تا بتوانم در مقابل سختیها تحمل کنم و فهمیدم که ما آدمها برای ماندن به این دنیا نیامدیم. آمدیم که همه برگردیم به جهان دیگر. اینجا فقط ما آزمایش میشویم.
صدری علیزاده
ارسال نظر در مورد این مقاله