نویسنده
آدمهای این داستان با هم برابرند
نقد و بررسی داستان ماجراهای هاکلبری فین
اثر مارک تواین
«همزمان با یکصدمین سال درگذشت مارک تواین، نویسندهی رمان ماجراهای هاکلبری فین»
کمتر کسی است که «مارک تواین» را نشناسد. او نویسندهی چیرهدستی است که در اوج ناکامیهای خانوادگیاش توانست سرخوشترین و خوشبینانهترین داستانها را به رشتهی تحریر درآورد.
ساموئل لنگهورن کلمنس، ملقب به «مارک تواین»، در 30 نوامبر 1835 در مرز میسوری در روستای فلوریدا به دنیا آمد. «مارک تواین» ششمین فرزند از هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش قاضی بخش و تاجری کوچک و در اصل اهل ویرجینیا بود که در کنتاکی درس حقوق خوانده و در همان جا به جین همپتون سرخ موی برخورده و با او ازدواج کرده بود. به فاصلهی کمی پس از تولد «مارک»، خانواده به «هاینبال» مهاجرت کردند و دوران کودکی و نوجوانی «مارک» در این منطقه سپری شد. در دوران تحصیلات ابتدایی شاگردی متوسط بود؛ اما به قول خودش هیچ دانشآموزی در هجی کردن کلمهها به پایش هم نمیرسید. در 12 سالگی پدرش را از دست داد و مجبور شد برای شاگردی نزد یک نقاش برود. سپس در روزنامهای که برادرش اوریون دایر کرده بود، ابتدا حروفچین و سپس چاپچی شد. صفحاتی از روزنامهها به مقالههای طنزآمیز اختصاص داشت که «مارک» آنها را مینوشت و با امضای عجیب و غریب چاپ میکرد. در 18 سالگی به سنت لوئیس، بزرگترین شهر میسوری رفت. سپس به نیویورک رفت و در طی دو یا سه سال به شهرهای مختلف سفر کرد و در آن جا به حروفچینی مشغول شد.
«مارک تواین» معمولاً برای نوشتن به مسافرتهای متعددش رجوع میکرد و یادداشتهای بسیاری از اتفاقها و رویدادهای این سفرها داشت. شاید به همین دلیل است که آثارش حال و هوای سفرنامه دارد. تجربههای خود را در کتابی با نام «بیگناهان فرنگ» آورد و پس از انتشار به سرعت اثری محبوب در میان آمریکاییان و اروپاییان بدل شد.
مارک تواین نویسنده و روزنامهنگار مشهور توانست با دو داستان پرماجرای خود، با نامهای «ماجراهای تام سایر» و «ماجراهای هاکلبری فین» به نویسندهای جهانی در حوزهی ادبیات نوجوان بدل شود و در سراسر جهان خوانندگان فراوانی یافت. او که به تلفظ و نحوهی ادای کلمات و جملات بسیار دقیق و حساس بود، موفق شد نوع جدیدی از گفتار محاورهای را برای داستاننویسی آمریکا معرفی کند. ماجراهای تام سایر از حیث ارزش به پای هاکلبری فین نمیرسد، و علت این امر آن است که مارک تواین، در پشت نقاب این سیما، عکسالعملهای کودکی خویش و ماجراهای خودش را دنبال و بررسی میکرد.
داستان «ماجراهای هاکلبری فین» را برخی از منتقدان، جلد دوم ماجراهای تام سایر میدانند؛ با این تفاوت که در این جا شخصیت اصلی «هاک» است و به لحاظ ساختاری نیز دو کتاب شباهتهای زیادی به هم دارند، هر چند هاکلبری فین از نظر ادبی و زبانی و طنز در ادبیات آمریکا از تام سایر برتر است.
تام سایر و هاکلبری فین و مخصوصاً هاکلبری فین، سخنگوی مارک تواین در دورهی کودکی است. تصویرهای نمادین «بچه»ی آمریکایی آن دوره هستند. ماجراهای هاکلبری فین برای نویسنده فرصتی فراهم میآورد که به هجو بشریت بپردازد. از این لحاظ میتوان این کتاب را با سفرهای گالیور، اثر سویفت، مقایسه کرد. این دو کتاب، به عنوان آثاری که پیش از هر چیز برای سرگرمی بچهها و دلخوشی خوانندهای در بند «وقت کشی» نوشته شدهاند، با اقبال مشابهی روبهرو شدند.
بعضی از شاهکارهای ادبی جهان این شانس را دارند که برای دورههای مختلف زمانی مورد استفاده قرار میگیرند و مخاطبان این گونه آثار در هر دورهی تاریخی برداشتهای خاص خود از آن اثر را متناسب با شرایط زمانی خود استخراج و مورد استفاده قرار میدهند. با این حال «ارنست همینگوی» دربارهی این کتاب نوشته است: «ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابی است که تا به حال داشتهایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند. چیزی پیش از آن نبوده است.»
مارک تواین قهرمانان این دو شاهکار را در کتابهایی چون «تام سایر: کاراگاه» و «تام سایر در خارجه» که بعداً در 1878 و 1894 انتشار یافته است، دوباره به میان آورد.
به هر حال داستانهای مارک تواین و طنزهایش پر از نکتههای ظریف و جالبی است که ضربالمثل انگلیسی زبانها شدهاند. برخی از منتقدین ادبی، وی را بزرگترین نویسندهی داستانهای طنزآمیز قرن نوزدهم خواندهاند.
از دیگر آثار او میتوان به «شاهزاده و گدا»، «دوران طلایی»، «سالهای گذشته»، «کشاورز شیکاگو»، «زندگی روی میسیسیپی»، «قورباغهی پرنده و آخرین برگ»، «سرنوشت ژندارک»، «به دنبال خط استوا» و «بیگانهی مرموز» اشاره کرد. آخرین اثر مارک تواین «بیگانهی اسرارآمیز» نام دارد که پس از مرگ نویسنده در 1916 منتشر شد و با قصههای فلسفی ولتر مقایسه گشت. آثار چاپ نشدهی مارک تواین در سال 1940 انتشار یافت.
ماجراهای هاکلبری فین
این کتاب در سال 1884 برای اولین بار چاپ شد. یکی از بزرگترین دستاوردهای این نویسنده در داستان «هاکلبری فین» شیوهی جدید و بسیار برجستهی روایت داستان است که در نوع خود یک انقلاب به حساب میآید. او آنقدر در روایت داستان ظریف و دقیق عمل میکند که بدون ذکر مشخصات ظاهری و تنها با تنظیم و انتخاب نوع جملات، حتی رنگ پوست قهرمانان را تصویر میکند. رمان «ماجراهای هاکلبری فین» مارک تواین داستان تخیلی است؛ اما شخصیتها، وضعیتها و رویدادهای آن از زندگانی واقعی گرفته شده است. در این کتاب داستان نوجوانی است به نام «هاکلبری فین» که یک پسر بچهی معمولی بود. شاید از معمولی هم معمولیتر بود؛ حتی نزدیک بود در خانهی «بیوه دوگلاس»، یک آدم حسابی شود. تا اینکه سر و کلهی پدر الکیاش پیدا شد و بعد از اینکه چند سری کتک مفصل خورد و داخل یک کلبه زندانی شد، فهمید که باید کاری بکند. او در پی دعوا با پدرش از خانه فرار میکند و پدرش در پی تعقیب او میپردازد. در راه این فرار، او با بردهی سیاهپوستی به نام جیم آشنا میشود. از بدشانسی یا خوششانسیاش جیم هم به همین نتیجه رسیده بود. به همین امر آنها با کلکی که میسازند، همسفر میشوند و رودخانهی میسیسیپی را طی میکنند.
جیم بردهای است که برای آزادی خود از دست اربابش گریخته است. مهمترین دلیل جیم برای گریز این است که مالک او خانم واتسون میخواسته او را بفروشد. هاکلبری فین پسر بچهی شیطان و زبل و جیم بردهی میانسال، با جامعه سر جنگ دارند و در گریز دلیرانهی خود سواری بر کلکی شناور بر رودخانهی خطرناک میسیسیپی، قانون و قرادادها را به معارضه میطلبند. این دو در ترسی مدام از دستگیر شدن، غالباً شبها سفر میکنند و ماجراهای زیادی از سر میگذرانند.
قسمت اصلی داستان، کشمکشهای وجدانی و اخلاقی هاکلبری فین با خودش است و این که چگونه این کشمکشها در طول داستان هاک را تغییر میدهد.
هاک در همهی زندگیاش آموخته که سیاهان پست و انسانهای درجهی دوم هستند و مطابق با همین ایده هم باید با آنها رفتار کرد. داستان «ماجراهای هاکلبری فین» هم روی نبرد هاک با این فکر متمرکز است و اینکه هاک تصمیم میگیرد که دیگر چنین فکری نکند. در پایان داستان او به قدر کافی قوی شده تا همهی ایدههای نژادپرستانه را از سرش بیرون کند.
بر اساس فکری که در ابتدا هاک دارد، آزاد کردن جیم از بردگی از نظر اخلاقی صحیح نیست؛ چرا که هاک در همهی زندگی یاد گرفته که اگر کسی بردهای را از بردگی آزاد کند به جهنم میرود. هاک حالا باید بر اساس احساس شخصی خودش تصمیم بگیرد نه بر اساس آن چیزی که جامعه به او یاد داده است. در پایان هاک تصمیم درست را میگیرد و هر کاری را هم برای انجام تصمیمش انجام میدهد.
هاک که در همهی زندگی هرگز دوست حقیقی را تجربه نکرده، دوست واقعیاش را در جیم کشف میکند. او میآموزد که نژاد مهم نیست و این که جیم همه کاری را برای او انجام میدهد. در ابتدا هاک نسبت به جیم احساس فضیلت و برتری دارد و شوخیهایی با او میکند؛ اما به این باور میرسد که جیم هم احساس دارد. سپس به تدریج به این نتیجه میرسد که با وجود اینکه رنگ پوستشان با هم متفاوت است، شباهتهای زیادی با هم دارند.
به این ترتیب هاکلبری فین با آنچه در همهی عمر آموخته میجنگد و رفتار درستی را که باید با سیاهان داشته باشد میآموزد و تا آنجا پیش میرود که تمام قیدها را برای دوستی با جیم کنار میگذارد و بین آن دو، دوستی واقعی شکل میگیرد. ماجراهای هاکلبری فین یک داستان بزرگ و بدون تاریخ و زمان است. این کتاب به حوادثی که بر این دو رخ میدهد میپردازد و آنها درگیر ماجراهای زیادی میشوند و با افراد جالبی آشنا میشوند.
از ویژگیهای این رمان، که آن را اثری منحصر به فرد و در نوع خودش خاص معرفی میکند، زبان آن است، که غالباً از زبانی فاخر برخوردار بود و استفاده از زبان و گویش مردم کوچه و بازار به شمار میرفت. مارک تواین از نخستین نویسندگان آمریکایی است که توجه ویژهای به زبان مردم عادی و طبقهی پایین اجتماع داشت. در اغلب رمانهای او شخصیتهایی از طبقههای پایین جامعه را میبینیم که نقش اصلی را ایفا میکنند. مارک تواین که خود از همین طبقه برخاسته بود در به کارگیری زبان و گویش این طبقه تبحر خاصی به خرج داد. اگر چه ابتدا مورد سرزنش منتقدان و صاحبنظران قرار گرفت، بعدها ماندگاری آثار او درستی روش او را به اثبات رساند. استفاده از زبان مردم کوچه و بازار، این اثر داستانی را به دایرةالمعارف اصطلاحات مردم آمریکا در آن عصر تبدیل کرده است. طنز بینظیر اثر، شخصیتپردازی قوی و نگاه جامعهشناسانهی نویسنده، اثری خلق کرده است که برای همهی سنین و همهی سلیقهها جذاب و بیمانند است.
مهمترین مشخصهی داستانهای این نویسنده، همزبان شدنش با خواننده است. او طوری مینوشت که انگار دارد با آنها حرف میزند و در یک گفتوگوی رودررو با آنها شرکت کرده است. او همه چیز را در نوشتههایش زیبا و جذاب توصیف میکرد و حتی آدمهای بد داستانهایش هم آنقدر بد نبودند. داستانهای او سالهاست که به حیات خودشان ادامه میدهند و گویی هرگز غبار کهنگی بر آنها نخواهد نشست.
ارسال نظر در مورد این مقاله