لحظه‌های من؛

همیشه بی‌قرارتر

پنجره؛

روبه‌روی آفتاب

در سکوت‌...

    یک اشاره‌ی تو کافی است.

با تو گل،

     پرنده و درخت، ...

هر چه را که فکر می‌کنم،

اضافی است.

راه می‌روم

و پشت‌سر

     چلچراغ مهربانی‌ات؛

همیشه مستدام

تا که صبح

روی شانه‌های آبی تو جاری است

سبز می‌شود دلم؛

مثل یک درخت

مثل یک سلام‌...

علی‌رضا حکمتی

CAPTCHA Image