کوچه گردی
بعضی از دوستان آسمانه هستند که مطالب زیبایی را گلچین میکنند و برای آسمانه میفرستند. با هم فکر کردیم بد نیست کوچهای را به این دوستان اختصاص بدهیم. حالا شما دوست خوبم اگر مطالعه داشتی، مطلب جالبی را پیدا کردی، میتوانی برای صفحهی کوچه گردی بفرستی.
اندیشه
اندیشه پرندهای است آسمانی، که در قفس سخن شاید به راستی بالهایش را باز کند، ولی به پرواز در نمیآید.
جبران خلیل جبران
فرستنده: نیلوفر شهسواریان
مناجات
ستایش آن خدایی را که او را میخوانم و او مرا اجابت میکند، هر چند وقتی او مرا میخواند، کاهلی میکنم.
ستایش آن خدایی را که برای هر حاجتی، هرگاه او را ندا کردم و برای راز و نیاز با او خلوت کردم، بدون هیچ واسطهای حاجتم را برآورده میکند.
ستایش آن خدایی را که با من کمال دوستی را ادا فرمود، با آن که از من بینیاز بود.
و سپاس خدایی را که از خطا و گناهانم با بردباری گذشت، گویی که گناهی از من سرنزده است.
پس خدای من
محبوبترین موجود، نزد من است
و به حمد و ستایش سزاوارترینِ همهی عالم...
فرازی از دعای ابوحمزهی ثمالی
انسان آزاده
در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زندهاند.
نفس میکشند، راه میروند، حرف میزنند، زندگی میکنند؛ امّا در حقیقت اسیر دنیا، بردهی زندگی و ذلیل حوادث هستند.
اینان برای آنکه نمیرند، آنقدر خود را کوچک میکنند که گویا مردهاند. امّا انسانهای آزاده، ممکن است تازه زندگی کنند؛ ولی تا آنجا که زنده هستند، به راستی زندگی میکنند و با اختیار خود نفس میکشند.
محکوم ارادهی دیگری نیستند. دیگران تسلیم او هستند.
شهید چمران
فرستنده: عباس فلاحتی
کدامیک عابدترند؟
یکی از شاگردان امام صادق(ع) که طبق معمول همیشه در محضر آن حضرت شرکت میکرد، در مجالس رفقا حاضر میشد و با آنها رفت و آمد میکرد، مدّتی بود که دیده نمیشد. یک روز امام صادق(ع) از شاگردانش و دوستانش پرسید: «راستی فلانی کجاست که مدّتی است دیده نمیشود؟»
یکی از شاگردان گفت: «یابن رسولالله! اخیراً خیلی تنگدست و فقیر شده است.»
امام گفت: «پس چه میکند؟»
شاگرد گفت: «هیچ، در خانه نشسته و یکسره به عبادت پرداخته است.»
امام فرمود: «پس زندگیاش از کجا اداره میشود؟»
شاگرد گفت: «یکی از دوستانش عهدهدار مخارج زندگی او شده است.»
امام فرمود: «به خدا قسم این دوستش به درجاتی از او عابدتر است.»
جلد دوّم داستان راستان
فرستنده: فاطمه فراهانی
دکان ارزانی
راستی آن لذت شبهای بارانی کجاست؟
آسمان ابری صبح زمستانی کجاست؟
کوچههای شسته از باران بعد از نیمه شب
خاک باران خوردهای سال فراوانی کجاست؟
بوی گندم زارهای خرم اردیبهشت
عطر نان تازهی دکان ارزانی کجاست؟
دستهای مهربانی، حرفهای همدلی
سایهی همسایگی، لبخند روحانی کجاست؟
شعر ناب و بیریای دفتر دلدادگی
بیقراریهای شبهای غزلخوانی کجاست؟
در غرور ظهرهای گرم تابستان ذوق
موجهای دلکش دریای طوفانی کجاست؟
دکترجعفر حمیدی
فرستنده: شکوفه سبکرو
ارسال نظر در مورد این مقاله