عکس و حرف

شهیدِ دانش‌مند

سیدعلی‌‌اکبر رضوی

کودکی از محله‌های قدیمی...

سال 1311 هجری شمسی بود. در خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، محله‌ی سرپولک، صدای گریه‌ی نوزادی که چند ثانیه از تولدش می‌گذشت، بلند شد. پدرش نام او را به عشق پیامبر رحمت، مصطفی گذاشت. چند سال بعد مصطفی برای گذراندن دوره‌ی ابتدایی در مدرسه‌ی انتصاریه، تا محله‌ی پامنار می‌رفت. دوازده سالش که شد باید به دارالفنون می‌رفت تا دبیرستان را پشت سر بگذارد.

مهندس چمران، شهید دانش‌مند

سال 1332 وقتی 21 سالش بود، در رشته‌ی مهندسی برق الکترونیک دانشکده‌ی فنی تهران پذیرفته شد. چهار سالی که آن‌جا بود، بجز شاگرد اولی رتبه‌ای نداشت. بهترین شاگرد تمام استادانش بود. آن‌قدر سرآمد بود که از استاد خود به جای 20، نمره‌ی 22 گرفت و از این لحاظ نامش در دانشگاه تهران هم به عنوان یک رکورددار جاودانه شد. مهندس چمران فقط عاشق علم نبود، فقط از درس‌هایش نمره‌ی بالای 20 نمی‌گرفت، و شاید برای مردم دوستی و وطن‌پرستی‌اش نمره‌ای نتوان در نظر گرفت. فعالیت‌های بی‌دریغ چمران در دوران دانشجویی‌اش گواه این ادعاست. همین که او از اولین اعضای تشکل‌های سیاسی دانش‌جویی بود و این‌که برای ملی شدن صنعت نفت تمام تلاشش را کرد، بهترین دلیل است. این‌ها همه در کنار درس‌های مشکل مهندسی برق و دوران نابسامان کشور بود.

هوش و استعدادش هم آن‌قدر بود که با همان مدرک مهندسی یک سالی را در دانشگاه تدریس کرد تا این‌که سال 1337 با کسب رتبه‌ی شاگرد اولی در دانشکده‌ی‌ فنی دانشگاه تهران، توانست بورسیه‌ی ادامه‌ی تحصیل در امریکا را به‌دست بیاورد. مردی که این‌جا استادانش را در هوش و سخت‌کوشی متحیر کرده بود، انگشت تحیر اساتید تراز اول آمریکا را هم بر دهان‌شان نشانده بود. شاگرد اولی دانشگاه تگزاس در مقطع کارشناسی ارشد و شاگرد اولی مقطع دکتری در دو رشته‌ی فیزیک پلاسما و الکترونیک، غیر از افتخارهای غرورآفرین است که شاید بعد از دکتر چمران نصیب کم‌تر کسی شده باشد.

چمران، مرد پروژه‌های بزرگ

دکتر چمران در اولین قدم بعد از فراغت از دوره‌ی دکتری، در یک شرکت بزرگ آمریکایی به نام «بل» مسؤول پروژه‌های غول پیکری روی قمرهای مصنوعی شد. چمران که در ایران شاگردی اساتیدی چون آیت الله طالقانی را تجربه کرده بود، آن‌جا هم دست از فعالیت‌های سیاسی‌اش بر نداشت. بعضی فعالیت‌های او بر خلاف منافع و مواضع رژیم شاه بود وهمین باعث شد تا بورس شاگرد اولی‌اش در آمریکا قطع شود؛ اما مصطفی چمران دست‌بردار نبود. در سال‌هایی که آمریکا بود اقدام‌هایی مثل تدارک اعتراض‌ها و بسیج دانشجویان در جلو سازمان ملل نیویورک، در مقابل کاخ سفید در واشنگتن و نیز سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسول‌گری‌ها در شهرهای شیکاگو، نیویورک و سانفرانسیسکو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی، اجتماعی ایران انجام داد. اقدام‌هایی که هر‌ یک از نظر سختی و بزرگی شاید کم‌تر از پروژه‌های شرکت بل نبود!

چمران، از آمریکا تا...

چندی بعد، پس از قیام پانزده خرداد 1342 به هم‌راه بعضی از دوستان هم‌فکرش، ره‌سپار مصر شد و به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سخت‌ترین دوره‌های چریکی و پاراتیزانی را آموخت و حتی در این دوره‌ها هم به عنوان بهترین شاگرد انتخاب شد. پس از آن به ایران بازگشت؛ اما مدت حضور دکتر در ایران زیاد نبود. پس از تماس امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان با چمران، تأسیس یک مدرسه‌ی پیش‌رفته در شهر  صور لبنان مورد قبول او واقع شد و بار دیگر همه چیز را رها کرد و به سوی لبنان ره‌سپار شد.

هفت سال حضور مصطفی چمران در آن‌جا، برای لبنانی‌ها برکت‌های زیادی در پی داشت. تربیت نیروهای متخصص، تربیت مربیان مبارزه‌جو و آموزش‌های پیشرفته‌ای که آن‌ها برای دفاع از سرزمین‌شان دیدند، چند نمونه از خدمت‌های او به لبنانی‌هاست.

چمران پس از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب در سال 1357، چمران به ایران بازگشت و دیگر از ایران خارج نشد. او در اوایل پیروزی انقلاب، در کاخ سعدآباد به تربیت نظامی نیروهای پاسدار می‌پرداخت، تا از این حیث ایران نوپا مشکلی نداشته باشد.

از این به بعد خدمت‌ها و جان فشانی‌ها‌ی بی‌نظیر شهید دلیر ایران، یکی پس از دیگری نمایان می‌شد. روزهای آغازین بعد از انقلاب، همواره هم‌راه با آشوب‌ها، مشکلاتی در گوشه و کنار ایران بود. در کردستان شورش‌های ضد انقلاب‌ها کم‌کم دردسرساز شده بود. وقتی کار حتی از دست نیروهای امنیتی هم خارج شده بود، چمران از سوی دولت مرکزی ایران مأمور دفع این فتنه شد و با سربلندی مأموریتش را انجام داد. مدتی نگذشته بود که گردنه‌ی قلعه حصار، بین راه ارومیه و سرو، از سوی اخلال‌گران اشغال شده‌بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقب نشینی کرده بودند. این‌بار هم دکتر مصطفی چمران بود که در اولین حرکت نظامی خود به هم‌راه سرتیپ فلاحی، فرمانده‌ی نیروی زمینی ارتش، در حالی‌که کلاشینکوف به دست گرفته‌بود، پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت می‌کرد و راه را برای عبور تانک‌ها باز می‌نمود، در پاک‌سازی آن‌جا شرکت کرد و یاغیان را پراکنده نمودند.

دکتر چمران بعد از این پیروزی به تهران آمد و از طرف امام خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب شد.

مدتی بعد مصطفی چمران، نامزد نمایندگی مجلس شورای شد و در اولین دوره‌ی این انتخابات از سوی مردم تهران انتخاب شد. طولی نکشید که طبل آغاز جنگ تحمیلی عراق کوبیده شد و چمران مانند گذشته‌ی درخشانش، بار دفاع پرخطر را بر ماندن امن ترجیح داد و راهی جبهه‌های دفاع مقدس شد. او به هم‌راه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همان روزهای اول، ستاد جنگ‌های نامنظم را تشکیل داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های منظم یکی از برنامه‌های او بود که به کمک آن، جاده‌های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‌های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانک‌های عراقی روانه ساخت؛ به‌طوری که آن‌ها مجبور می‌شدند چند کیلومتر عقب نشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند. در سال 1359 چمران هنگام نبردی شجاعانه که برای آزادسازی سوسنگرد در گرفته بود، مجروح شد.

اما بار دیگر در 31 خرداد 1360 بعد از این‌که خبر شهادت دوست باوفایش، ایرج رستمی را به او دادند، به طرف سوسنگرد به راه  افتاد تا به قربان‌گاه رسید. همه‌ی رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده‌ی‌شان ایرج رستمی را به آن‌ها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم از دست دادن رستمی، و با نگاهی عمیق، چهره‌ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار سیدالشهدا، گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‌برد.» خداوند ثابت کرد که او را دوست می‌دارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند. سخنش که تمام شد، به همه‌ی سنگرها سرکشی کرد و در خط مقدم، در نزدیک‌ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود. چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می‌شد؛ اما دشمن هم آن‌ها را دیده بود. آتش خمپاره‌هایی که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی، قربانی‌های دیگری نیز گرفته بود، باز هم باریدن گرفت. دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند.

سرانجام بر اثر برخورد یکی از ترکش‌ها‌ی یک گلوله‌ی خمپاره 60 به پشت سرش به شدت مجروح شد و به سرعت با آمبولانس به بیمارستان سوسنگرد برده شد. بیمارستانی که حالا نامش شهید چمران است. اما شدت جراحت او زیاد بود و پیش از رسیدن به بیمارستان، روح بلند او به دیدار مولایش امام حسین(ع) شتافت.

مردم وفادار خوزستان در سوگ از دست دادن دکتر شهید مصطفی چمران، تشییع و مراسم باشکوهی برگزار کردند. مرقد او اکنون در بهشت زهراست. در محل شهادت او در دهلاویه هم بنای یادبودی ساخته شده‌است.

 

 

 

CAPTCHA Image