نویسنده

 بیستِ خدا

محدثه رضایی

دست‌های کوچک تو است که نخ را به گل و درخت و رودخانه و خورشید و آواز پرندگان تبدیل می‌کند. دست‌های کوچک تو است که روز و شب زیر پاهای ما لگد می‌شود، و دست‌های کوچک تو است که ریشه در خاک دارد، امّا در تار و پود قالی شکوفا می‌شود.

دست‌های کوچک تو نماینده‌ی آبی آسمان است.

دست‌های تو در کتاب تاریخ قدیمی‌ترین یادگاری است و در کتاب جغرافی، در همه جای دنیا، گسترش پیدا کرده است.

دست‌های کوچک تو قلب مهربان او را در تار و پود قالی جا می‌گذارد، و این قلب تو است که ما روی آن پا می‌گذاریم.

از پرندگان روی درخت‌های قالی، آوازهای غمگین تو پشت دار قالی به گوش ما می‌رسد، و قلب گلبوته‌های سرخ قالی جنسش از خون انگشت‌های ظریف تو است. انگشت‌هایی که خیلی زودتر از آن چه باید پینه بسته است.

قالی، دفتر خاطرات تو است که هر روز زیر پاهای ما ورق می‌خورد؛ خاطراتی که از آرزوهای کوچک تو می‌گوید و از دردهای بزرگ تو.

دست‌های کوچک تو شاید رنگ مدرسه‌ای را به خود ندیده، امّا قالی دفتر مشق تو است که زیر پاهای ما خط می‌خورد. قالی دفتر املای تو است که خیلی کم غلط دارد و دفتر نقاشی تو است که پر از گل، درخت، پرنده، آهو و رودخانه است.

نقشه‌ی قالی، دفتر ریاضی تو است. کتاب تاریخ، تار و پود قالی تو است که روزها را دست‌های کوچکت بر آن بافته است. کتاب جغرافی ما اصلاً مثل کتاب‌ جغرافی تو پر از کوه و جنگل و دریا نیست. در نقشه‌ی کتاب تو، سرسبزی زیاد است.

معلّم تو خداست. او به تو درس می‌دهد و تو از جهان که آفریده‌ی دست‌های توانای اوست می‌آموزی و روز امتحان در برگه‌ی امتحانی‌ات که همان قالی است، خوبِ‌خوب یاد گرفته‌هایت را پیاده می‌کنی.

نمره‌ی تو همیشه بیست است؛ بیستی که خدا به تو می‌دهد.﷼

 

CAPTCHA Image