صدای سکوت
گل سیاه که گفته ست ناز و زیبا نیست؟
که گفته است که شایستهی تماشا نیست؟
برهنه و نگران و نجیب، دیگر هیچ
گلی گرسنه که چشم انتظار فردا نیست
گل سیاه که گلبرگهایش از قحطیست
نظیر سادگیاش هیچ جای دنیا نیست
گل سیاه! حواست به برگهایت هست؟
در این زمانه که بیرحم و سرد و طوفانیست
بهار میرسد از راه، گل بگو و گل بشنو
زمانه هیچ حواسش به خندهی ما نیست.
محمدحسن حسینی
ارسال نظر در مورد این مقاله