هدف نویسنده


وقتی داستانِ یک روز بارانی را می‌خوانیم، در طول مسیر داستان منتظر حادثه‌ای هستیم؛ امّا ناگهان داستان در جایی به پایان می‌رسد که انتظار نداریم. چند دقیقه به فکر فرو می‌رویم و از خود می‌پرسیم که منظور و هدف نویسنده از نوشتن چنین داستانی چه بوده است؟ بارش بی‌موقعِ باران باعث شده تا رادنی با افسردگی کنار پنجره بنشیند و در حسرت بادبادکی که از صبح برای هوا کردن آماده کرده، غصه بخورد. رادنی یک نوجوان است که مثل سایر هم‌سن‌های خودش به بازی و تفریح نیاز دارد. اگر انرژی او به‌طور صحیح مصرف نشود چه خواهد شد؟ پاسخ این سؤال را با کمی دقت می‌توان در داستان پیدا کرد. از طرفی مادر اصرار دارد که رادنی بی‌کار یک گوشه بنشیند و به اتاقش برود و خود را به کاری سرگرم کند. رادنی به حرف مادر گوش می‌کند و به اتاقش می‌رود. تنها سرگرمی که در آن اتاق برای رادنی وجود دارد اسباب‌بازی‌های اوست که بیش‌تر آن‌ها آدمک‌های جنگی، کابوی، سرباز و سرخ‌پوست هستند. رادنی آدمک‌ها را می‌چیند تا به قول نویسنده جنگ بزرگی را که به‌وجود آورده فرماندهی کند. داستان با همین جمله: «رادنی باید جنگ را فرماندهی می‌کرد.» تمام می‌شود و نویسنده نتیجه‌گیری داستان را به‌عهده‌ی خواننده می‌گذارد. به نظر شما هدف نویسنده در این داستان چیست؟ قلم و کاغذ بردارید و نظر خودتان را برای ما بنویسید! بهترین و مناسب‌ترین نتیجه‌گیریِ شما از داستان، در مجله چاپ خواهد شد. بخش داستان مجله‌ی سلام‌بچه‌ها
CAPTCHA Image