نویسنده
عارف، گشادهرو، خوش برخورد و خندان است.
در تواضع، کودکان را همچون بزرگسالان محترم میشمارد.
از گمنام، همچون آدم مشهور با گشادهرویی استقبال میکند.
چگونه گشادهرو نباشد،
در حالی که به حق، مسرور و شاد است و در هر چیزی خدا را میبیند؟
ابوعلی سینا
﷼ زخم زبان
شیر بیماری در جنگل به یک شکارچی رسید و چون خواست به او حمله کند، شکارچی گفت: «شیر، ما را نخورد، حالا هم که خواست بخورد، شیرگر!»
شیر، کنار کشید و گفت: «با شمشیرت محکم به سرم بکوب و برو شش ماه دیگر بیا که با تو حرفی دارم.»
شکارچی این کار را کرد، رفت و ششماه دیگر برگشت. شیر سرش را به شکارچی نشان داد و گفت: «چه میبینی؟»
شکارچی گفت: «زخمش خوب شده است.»
شیر گفت: «زخم شمشیرت خوب شد؛ امّا زخم زبانت هنوز خوب نشده است.»
قند و نمک- جعفر شهری
﷼ بعد از ظهرهای ماه رمضان
یکی از کارهای رایج، گردش در بازارها بود. مردم، بهخصوص اعیان، بعد از نماز ظهر و عصر و شنیدن موعظه، برای گذراندن وقت به بازار میرفتند، خریدهایی هم میکردند و به بعضی دکانهای خرازی و بزازی بهخصوص دکان حاجیابوالفتح بلور فروش حُکماً سری میزدند.
در دورههای سابق بر این، تجار، حجرههای صحن امامزاده زید را در ماه رمضان موقتاً اجاره کرده، هر یک شعبهای از دکان خود را به آنجا برده، نمایشگاهی ترتیب میدادند و این بهترین تدبیر برای فروش کالاها بود. مردم بر فرض که چیزی نمیخواستند بخرند، در صحن امامزاده گردشی میکردند و وقت میگذراندند و انگارهی کار را طوری میگرفتند که وقتی به خانه برسند، وقت افطار و سرسفرهی گسترده بروند؛ البته، گردشی هم در مسجد شاه میکردند.
شرح زندگانی من- عبدالله مستوفی
﷼ اوّلین روزنامههای فارسی
نخستین روزنامهی فارسی جهان را «راممُهانروی» منتشر ساخت. او که یکی از روشنفکران هندی و استاد فرهنگ فارسی و اسلامی و همچنین ناشر دیوان حافظ و از پیشروان عالیقدر افکار جدید در هندوستان بهشمار میرود، یکی- دو شماره از روزنامهی خود را انتشار داد و به ایران هم فرستاد؛ امّا هیچ اثری از آن روزنامه در دست نیست.
دومین روزنامهی فارسی را «میرزا محمدعلی شیرازی» در کلکته منتشر کرد. اوّلین شمارههای این روزنامه که «احسنالاخبار و تحفةالاخیار» نام داشت، در رمضان سال 1267ه.ق. به ایران رسید. این روزنامه از سیاست انگلستان و رفتار مردم آن انتقاد تند میکردو به همین سبب سفیر انگلیس در تهران پیشنهاد کرد از ارسال آن به ایران جلوگیری شود.
امّا روزنامهی وقایع اتفاقیه که در واقع دومین روزنامهی چاپ تهران پس از روزنامهی میرزا صالح بود، در نخستین شمارهی خود به تاریخ 18 بهمن 1229ه.ش. بدون نام انتشار یافت و از شمارهی دوم، وقایع اتفاقیه نامیده شد.
سرگذشت تهران- حسین شهیدیمازندرانی
﷼ فرمانروایی نوین
کوروش، این نفخهی تازه را در عالم دمید و الگوی یک فرمانروایی نوین را که مبتنی بر اخلاق و عدالت و نجابت بود به عالم عرضه کرد. او میانهروی را لازمهی امپراتوری میدانست؛ امّا بنیاد فرمانروایی را بر رأفت و محبت قرار میداد و به همین سبب حتی دشمنانش هم که از این نرمخویی او آگاه بودند در جنگ با او مانند کسی که باید بکشد یا کشته شود، نمیجنگیدند.
بیانیهی او در بابِل که یک نسخهی آن بر روی یک استوانهی گلی از دستبرد حوادث مصون مانده است، اوّلین پیشنویس اعلامیهی حقوق بشر را در آن دنیای ظلم و تبعیض و هرج و مرج عَرضه میدارد، و این خود، نبوغ سیاسی را نیز در وجود این جنگجو و این فاتح بیمانند، قابل ملاحظه نشان میدهد.
صفات عالی اخلاقی او موجب شد تا در نزد مورخان و فلاسفهی یونان به عنوان نمونهی پادشاهی مورد تحسین واقع شود. در هر جا که به عنوان فاتح وارد میشد بر خلاف فاتحان آشور و بابل نسبت به عبادتگاهها تکریم و احترام نشان میداد و از هرگونه کوتاهی نسبت به پیروان ادیان، دوری میکرد. هر چند، اجازه نمیداد این احترام، بهانهای شود برای قدرتطلبی کاهنان.
روزگاران- عبدالحسین زرینکوب
﷼ هر چه هستی
دوش(1)، چشمت به خواب غفلت بود
غافل از خویشتن، چو دوش مباش
چون شغالان به لانهات تازند
کم زمُرغ اَر نِهای، خموش مباش
میشوی سهم شعله، خار مشو
میشوی صید گربه، موش مباش
اهل هوشت دهند، پند، همی
غافل از پند اهل هوش مباش
حامی رنجبر اگر هستی
روز و شب، گرم عیش و نوش مباش
هر چه هستی، عدو(2) پرست مَگرد
هر چه هستی، وطنفروش مباش
رهی معیّری
1) دیشب
2) دشمن
ارسال نظر در مورد این مقاله