جوانه

نویسنده


خودشناسی چیست و چگونه می‌توان از خودشناسی به خداشناسی رسید؟ خودشناسی پلی است بین ما و خداشناسی. اگر کسی خود را بشناسد خدا را خواهد شناخت. یکی از راه‌های خودشناسی اندیشیدن درباره‌ی ساختمان بدن و دستگاه‌های دقیق و ظریفی است که در آن به کار رفته است. به‌جاست بحث خودشناسی را از آفرینش دیدگان انسان، این دو برج مراقبت بدن آغاز کنیم. دیدگان ما پنجره‌های کوچکی هستند که به دنیای بزرگ خداوند گشوده می‌شوند. دیده‌ی بینای ما، پنجره‌ای از خداست پنجره را باز کن، خود تو ببین او کجاست هر یک از ما سال‌ها از این دوربین‌های حساس و خودکار خداوند استفاده کرده‌ایم. با آن تصاویری از طبیعت، انسان‌ها، دوستان، نزدیکان و پدر و مادر گرفته‌ایم، تصاویری که شاید سال‌ها آن‌ها را در بایگانی ذهن خویش ذخیره کرده و هر گاه و بی‌گاه سراغ آن‌ها رفته و در سایه‌ی آن‌ها خاطرات دور و نزدیک و تلخ و شیرین گذشته را به یاد می‌آوریم. امّا تنها اندکی از ما از خود پرسیده‌ایم که این دو عضو حساس و زیبا، این دوربین‌های خودکار و کوچک خداوند چگونه کار می‌کنند، چگونه در یک لحظه از کوه و دشت و دریا عکس‌های متنوع، واقعی و زیبا می‌گیرد، برای عکس گرفتن چگونه فاصله‌ی خود را با اشیاء دور و نزدیک تنظیم می‌کند؟ چگونه تنها با یک لحظه توجه ما تمام عکس‌ها ظاهر می‌شود و در اختیار ما قرار می‌گیرد؟ خداوند چه قفل نشکنی را بر آلبوم خاطرات ما زده که تنها با ارداه‌ی ما و نه هیچ‌کس دیگر گشوده می‌شود و هیچ‌کس حتی نزدیک‌ترین افراد به ما قدرت دستیابی به اطلاعات ما را ندارد؟ تنها ما و او که آفریننده‌ی ماست از این تصاویر و خاطرات آگاهی داریم. یکی از نویسندگان در مقایسه‌ی چشم انسان با دوربین‌های عکاسی می‌نویسد: «پیشرفته‌ترین دوربین‌ها با چشم قابل مقایسه نیست. دوربین‌های پیشرفته سنگین هستند امّا چشم انسان بسیار سبک. دوربین‌های (غیر دیجیتال) مرتب باید فیلم‌شان عوض شود، امّا چشم انسان نیازی به این کار ندارد. بیش‌تر دوربین‌ها را باید روی فاصله‌ی دور یا نزدیک تنظیم کرد، امّا چشم انسان به‌طور خودکار روی اشیاء تنظیم و زوم می‌شود.» (قرائتی، محسن، اصول عقاید، ص58) تازه محافظت از دیدگان قصه‌ی دیگری دارد که تنها به گوشه‌ای از آن اشاره می‌کنیم. نویسنده‌ی پیشین در این‌‌باره می‌نویسد: «خداوند برای نگهداری از چشم‌ها شش نوع محافظ قرار داده است: 1- محافظ درون چشمی (اشک) 2- محافظ‌های بیرونی مثل مژه‌ها و 3‌- پلک‌ها و 4‌- ابروها و 5- خطوط پیشانی و 6- استخوان‌های اطراف چشم.» اوّلین محافظ چشم اشک است که همیشه چشم‌ها را پاک و تمیز نگاه می‌دارد. همچنین مژه‌ها و پلک‌ها از ورود اشیاء بیرونی (مثل خار و خاشاک و‌...) به درون چشم جلوگیری می‌کند. ابروها نیز علاوه بر این‌که به چهره زیبایی می‌بخشد باعث می‌شود نور خورشید و نورهای تند دیگر شکسته شود و مستقیم با چشم برخورد نکند. چین و چروک‌های پیشانی هم مانند جویبارهای کوچکی عرق پیشانی را به دو طرف صورت هدایت و از ریختن آن به‌چشم جلوگیری می‌کند. آخرین محافظ چشم استخوان بینی و اطراف چشم هستند که چشم را چون صدفی در درون خود نگه داشته و از آن محافظت می‌کنند. چگونه خداوند آب شرین را در دهان و آب شور را در چشم قرار داده است؟ اشک چشم و پلک و مژگان بی‌صدا حرف‌شان این است هر شب با خدا در پی امر تو، زیبای نهان ما حفاظت می‌کنیم از دیدگان کسی که هر روز دست‌کم یک‌بار از خود بپرسد: «چه کسی این چشم‌ها را این‌گونه زیبا در بالاترین نقطه‌ی بدن (همچون برج مراقبت) جا داده است؟» بی‌گمان می‌تواند دست پنهان خداوند را ببیند. تازه هزار نکته‌ی باریک‌تر از مو درباره‌ی تغذیه چشم و مویرگ‌ها و سیاهرگ‌ها و نیز درباره‌ی ساختمان شبکیه و عدسیه‌ی چشم وجود دارد که امروزه هر بخشی از آن دارای متخصصان ویژه است. جالب این‌جاست که خداوند این نقّاش چیره‌دست، انسان را با همه‌ی چشم و گوش و عقل و هوشش در تاریکخانه‌ی رحم به تصویر کشیده است. خداوند می‌گوید: «الم نجعل له عینین؛ آیا ما به انسان دو دیده ندادیم؟» خوب هر کس می‌داند که خداوند دو دیده به او داده است. منظور آن است که اگر این را می‌دانید چرا در آفرینش آن به تفکر و اندیشه روی نمی‌آورید. در میان پوشش شب‌های تار چهره‌ات شد بر دل ما آشکار مدت نه ماه روزان و شبان بسته بود از ما زبان و دیدگان دیده‌ی ما شد به دستان تو باز شد به لطف تو زبان، گویای راز و در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: «هو الذی یصوّرکم فی الارحام کیف یشاء؛ اوست که شما را در رحم‌ها تصویرگری می‌کند آن‌گونه که بخواهد». آل‌عمران، 6. خداوند ما را آفریده، دیدگان را به ما بخشیده تا آثار قدرت و زیبایی‌های او را در خودمان و جهان ببینیم و با او و تصویرگری‌هایش آشنا شویم. امّا بسیاری از آدم‌ها به گفته‌ی قرآن برای‌شان دیدگانی هست امّا با آن حقیقت را نمی‌بینند، گوش‌هایی هست امّا حقیقت را نمی‌شنوند (اعراف‌- 179). تنها کسانی می‌توانند از خودشناسی به خداشناسی برسند که وقتی تابلو زیبایی را می‌بینند نقّاش و تصویرگر را از یاد نمی‌برند و هنگامی که گلی را می‌بینند باغبان را فراموش نمی‌کنند. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «هیچ چیزی را ندیدم جز آن‌که پیش از آن و همراه آن و پس از آن خدا را دیدم.» (مصباح‌الهدایه، ص22) به راستی آیا ما این گونه‌ایم؟ امید آن‌که باشیم.﷼
CAPTCHA Image