کوچه پس کوچه


کمکی برای نگاه متفاوت نگاه به کتاب «35 داستان برای نوجوانان» 1- «عبدالمجید نجفی» نویسنده‌ی مشهوری در میان نوجوانان نیست. به دو دلیل:‌ یکی آن که او نویسنده‌ی کم‌کاری است و آثار زیادی ندارد. دیگر این که همین آثار کم او عمدتاً تلخ و گزنده هستند. (حدّاقل آن دسته از آثاری که من از ایشان خوانده‌ام، این طور بوده‌اند.) تلخی و گزندگی دو عنصری هستند که نوجوان امروزی از آن‌ها فراری است. 2- آخرین اثر این نویسنده، کتاب «35 داستان برای نوجوانان» است. از آن جا که «عبدالمجید نجفی» شخص دقیقی است و بی‌گدار به آب نمی‌زند، این سؤال برای من پیش آمد که چرا او در نام‌گذاری کتاب از شیوه‌ی متداول استفاده نکرده و اسم یکی از داستان‌ها را روی کتاب نگذاشته است؟ آیا «35 داستان برای نوجوانان» نامی مناسب برای یک کتابِ مجموعه داستان است؟ 3- داستان‌های اوّل این مجموعه، کمی گیج‌کننده‌اند؛ مخصوصاً اگر این کتاب اوّلین اثری باشد که از «نجفی» می‌خوانید؛ چون علاوه بر پیچیدگی این داستان‌ها، شما پیشینه‌ی ذهنی از آثار نویسنده ندارید؛ یعنی با فضای داستان‌های او آشنا نیستید. هر چه جلوتر بروید و داستان‌های بیش‌تری از کتاب را بخوانید، با سبک داستان‌های «نجفی» بیش‌تر آشنا می‌شوید. حالا اگر حوصله داشته باشید و برگردید و داستان‌های اوّل کتاب را بخوانید، لذّت بیش‌تری می‌برید؛ چون دارای پیشینه‌ی ذهنی شده‌اید. برای همین شاید بهتر بود داستان‌های ساده‌تر در ابتدای کتاب آورده می‌شد تا این آمادگی ذهنی راحت‌تر شکل بگیرد و مخاطب دچار دل‌سردی نشود. 4-‌ داستان‌های این کتاب، هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ موضوعات، تنوّع خوبی دارند. ساختار تعدادی از داستان‌ها معمولی است و ویژگی خاصی ندارد؛ اما تعدادی از داستان‌های دیگر بسیار غیرمنتظره و تکان‌دهنده تمام می‌شوند. گروه آخر، تعدادی داستان هستند که بسیار ساده‌اند، خیلی ساده گوشه‌ای از زندگی ما را روایت می‌کنند و در ظاهر بدون جذابیّت یا کشش خاصی به پایان می‌رسند. این سری داستان‌ها هم اثرگذارند؛ چون در پشت سادگی ظاهری‌شان، حرف‌های مهم و عمیقی نهفته است. 5- همان‌طور که گفته شد، موضوع‌های داستان‌ها هم متنوّع هستند. تعدادی از داستان‌های این مجموعه در مورد اتّفاق‌هایی است که در یک میدان قدیمی میوه‌فروشی به نام «صاحب آباد» می‌افتد یا مثلاً تعدادی از آثار به دنیای فکری دختران می‌پردازند و فضایی احساسی و لطیف دارند. حتّی یکی از داستان‌ها، در مورد شخصیّت‌های داستانی در کتاب‌های دیگر نویسنده است. دنیای محلّی و روستایی، انقلاب اسلامی و مشکلات زندگی امروزی از موضوع‌هایی هستند که نویسنده به آن‌ها پرداخته است. 6- روحیات «عبدالمجید نجفی» در آثارش به خوبی پیداست. با خواندن این کتاب هم، می‌توان به تعدادی از ویژگی‌های شخصیّت او پی برد. مانند این که او بسیار به شهرش تبریز وابسته است؛ چرا که فضای بیش‌تر داستان‌ها در شهر تبریز است و لغات محلّی در بسیاری از آن‌ها وجود دارد. دیگر ویژگی «نجفی» که از این کتاب و به خصوص داستان «بازدید» آن می‌توان فهمید، وابستگی او به داستان‌ها و دیگر آثارش است. اما آنچه که در همه‌ی نوشته‌های ایشان به خوبی پیداست نگاه نقّادانه و دردمند است. پس وجه مشترک همه‌ی آثار «نجفی» تلخی و گزندگی آن‌هاست؛ منتها در بعضی داستان‌ها کم‌تر و در بعضی بیش‌تر. 7- این که تلخی یک داستان کم باشد یا زیاد بستگی به نویسنده دارد که حرفش را مستقیم بزند یا آن را در عمق چیز دیگری نهفته کند. در داستان‌های این کتاب هم همین قضیّه‌ی مستقیم یا غیرمستقیم صحبت کردن دیده می‌شود؛ منتها هر چه به آخر کتاب نزدیک‌تر می‌شویم می‌بینیم که ساختارها ساده‌تر و معمولی‌تر شده و نویسنده حرفش را مستقیم‌تر زده است. در نتیجه غم و اندوه بیش‌تری به خواننده منتقل می‌شود، تا ‌جایی که ممکن است برای بعضی نوجوانان، اذیّت‌کننده باشد. البتّه اگر خواننده از ابتدای کتاب و به ترتیب جلو برود، دچار مشکلی از این نظر خواهد شد؛ زیرا داستان‌های ابتدایی که صراحت کم‌تری دارند او را دارای آمادگی ذهنی خواهند کرد. از این‌جا متوجّه می‌شویم که در چینش داستان‌ها، آمادگی روحی بر پیشینه‌ی ذهنی (که قبلاً از آن بحث شد) ترجیح داده شده است. 8- «عبدالمجید نجفی» در قالب موضوع‌های گوناگون، به بیان تلخی‌ها و بدی‌های این دنیا می‌پردازد. اگرچه داستان‌های او در بعضی موارد کمی مأیوس‌کننده هستند، به مخاطب، مخصوصاً آن دسته از نوجوانان که مشکلات کم‌تری در زندگی دارند، کمک می‌کنند تا نگاهی متفاوت به زندگی و دنیا داشته باشند.﷼
CAPTCHA Image