ولادت حضرت زینبس


بانوی صبور! کوچه‌های مدینه پر از عطر آمدن توست و زمان، خشنود از دیدنت. تو آمدی تا نسیمِ روشنگری در تمام زمین بپیچد. تو آمدی تا کربلا باشد، تا صبر پا بگیرد، تا خرابه‌های شام شاهد اشک‌هایت باشند. ای واپسین فصل شگفت عاشورا! ای خاتون خانه‌ی ولایت! ای ام‌المصائب! میلادت مبارک! * سال ششم هجری قمری است. خانه‌ی علی و فاطمه(ع) پر از شادی است. سومین فرزندشان متولد شده است. آن‌ها صبر می‌کنند تا رسول خدا(ص)، از سفر بازگردد و نام دخترشان را همچون نام حسن و حسین(ع) انتخاب کند. پیامبر(ص) از سفر باز آمد. کودک را در آغوشش نهادند. نوه‌ی دوست‌داشتنی را بوسید و به انتظار جبرئیل نشست تا بیاید و نام کودک را از جانب خداوند به او وحی کند. جبرئیل آمد: «ای محمد! نامش را زینب بگذارید، زیرا او شریک مصیبت‌های حسین است.» پیامبر(ص)، زینب(س) را دوباره بوسید. اشک از چشمان مبارکش جاری شد. * زینب در لغت به معنای درخت نیکومنظر یا زینت پدر است. او را عقیله‌ی بنی‌هاشم نیز می‌خوانند. صدیقه صغری، محبوبة‌المصطفی، شریکة‌الحسین، نائبة‌الزهرا و کعبه الرزایا، برخی از القاب حضرت زینب(س) است. * نامت هم‌ردیف بردباری است. نامت، شکوه صبر و شجاعت است. نامت، یادآور حماسه‌آفرینان کربلاست. ای بانوی اسیر! نامت سرآغاز صبوری‌هاست و کلامت رسواکننده‌ی پلیدی‌ها. میلادت مبارک باد! * پیامبران و امامان و حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) دارای عصمت کبری هستند؛ یعنی از بالاترین درجه‌ی عصمت برخوردارند. حضرت زینب(س) نیز که در طینت پاک محمدی بود با عبادت خالصانه و دوری از دنیاپرستی به مقامات عالی و کمالات انسانی رسیده بود که از آن به عصمت صغری تعبیر می‌کنند. علامه مامقانی می‌گوید: «آنان که بر حالات زینب در عاشورا و پس از آن واقف باشند،‌ چگونه می‌توانند عصمت آن بانو را انکار کنند. زینب اگر عصمت نداشت، در آن مدتی که امام سجاد(ع) بیمار بود، امام حسین(ع) بخشی از بار امامت را به آن حضرت نمی‌سپرد». * می‌بینی! باغ به یمن آمدنت دارد سبد سبد عطر گل محمدی را در ایوان خانه‌ها پخش می‌کند. صدای خودت را می‌شنوی بانو؟ تو در بادها تکثیر شده‌ای تا امید، میهمان سینه‌های سوخته شود. تو در ابر تجلی می‌کنی تا با هر باران، نام تو را بشنویم. تو مفهوم همه‌ی درخت‌های نخلی هستی که اندوه آسمان بر گرده‌ی آن‌هاست. تو ترجمه‌ی خورشیدی در آغوش علی، تو خواهر اقیانوسی. تو، زینبی! * امام حسن و امام حسین(ع) برای خواهرشان، حضرت زینب(س) احترام زیادی قائل بودند. در روایات آمده است روزی امام حسین(ع) مشغول تلاوت قرآن بود که خواهرش زینب وارد شد. سیدالشهدا به احترام خواهر از جا برخاست. همچنین روایت شده در موارد دیگر، هر بار چنین موقعیتی پیش می‌آمد، امام حسین(ع) او را در جای خود می‌نشاند و خود در برابرش می‌نشست. (سیمای زینب کبری(س)) * کتاب «فروغ تابان کوثر» درباره‌ی حضرت زینب(س) است. این کتاب نوشته‌ی مرحوم آیت‌الله محمد محمدی اشتهاردی است. این کتاب چهار بخش دارد: بخش اول با عنوان زینب(س) از آغاز تا ماجرای کربلاست که حدود 130 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. بخش دوم «زینب(س) در ماجرای کربلا» نام دارد که شامل وقایع مربوط به حضور آن حضرت در کربلاست. بخش سوم با این عنوان آمده است: «زینب(س) پس از عاشورا تا پایان عمر». بخش چهارم درباره‌ی تاریخ وفات حضرت زینب(س) و مرقد منور اوست. * زینب! چه‌قدر به آفتاب می‌مانی؛ آن‌گاه که می‌ایستی و ابهتی آسمانی را بر سر شانه‌های زمین می‌نشانی! ای آیه آیه‌ی وجودت به سوره سوره‌ی درد مترنّم! جای پایت هنوز هم در مدینة‌النبی، بر پیشانی خاک مانده است و در پس کوچه‌های شام و کوفه نیز. * امام خمینی(ره) درباره‌ی شجاعت و ایستادگی زینب(س) در برابر یزیدیان چنین فرموده است: «سیدالشهدا و اهل‌بیت او به ما فهماندند که در مقابل جائر و حکومت جور نباید زن‌ها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب(س) ایستاد و او را چنان تحقیر کرد که بنی‌امیه در عمرشان همچون تحقیری نشنیده بودند.» (صحیفه‌ی امام‌- ج 17) * حضرت زینب(س) پیام‌آور کربلا بود. او پس از شهادت امام حسین(ع) خود را موظف به حفظ جان امام سجاد(ع) نمود. به همین دلیل در سخت‌ترین شرایط در برابر جنایتکاران و ستمکاران ایستاد و دوشادوش آن حضرت، با سخنان کوبنده‌ی خویش دشمنان را رسوا و کاخ ستم را بر سر آنان ویران کرد. * سرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود چهره‌ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه‌ی فریاد مظلومیتِ لب‌تشنگان در کویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود... قادر طهماسبی «فرید» * ای آیینه‌ی تمام‌نمای صبر و ایثار، تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه‌ی عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را به چه نام بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت و صبر. تو را به چه نام بخوانم که در کربلا با آن همه مصیبت، چیزی ندیدی جز زیبایی. تو را به چه نام بخوانم که خطبه‌هایت یزید و یزیدیان را رسوا کرد. سلام بر تو و سلام بر خاندان پاکت! * و مصیبت‌هایی که بر تو روا داشتند، آن‌قدر عظیم بود که در خرابه‌های شام نمازت را نشسته خواندی. سلام بر تو از آن روز که زاده شدی تا آن لحظه که چشم از جهان فروبستی! * پس از عاشورا، زینب(س) سرپرستی اسیران را به عهده داشت. زمانی که دوران اسیری به پایان رسید و یزید در برابر خطابه‌های زینب(س) و امام سجاد(ع) عقب نشست، با واکنش شدید مردم شام روبه‌رو شد که از سخنان اهل‌بیت(ع) متأثر گشته بودند. پس به ناچار تصمیم گرفت خاندان امام حسین(ع) را با احترام و شکوه خاص به مدینه برگرداند. او برای این کار «نعمان‌بن بشیر» را به عنوان راهنما برگزید و وی وظیفه‌ی خود را به خوبی انجام داد. به همین دلیل، زینب کبری و خواهرش فاطمه، زیورآلات خود و دیگر بانوان را که از یغماگران پس گرفته بودند، بدو بخشیدند و به این ترتیب بزرگواری حیرت‌انگیز خود را بار دیگر به جهانیان نشان دادند. (منتهی‌الامال، مرحوم شیخ عباس قمی) * از بلا پروا کجا دارد دل دریایی‌ات راه بر طوفان ببندد قامت سینایی‌ات تا ابد پر می‌گشاید بر فراسوی زمان چون عقابی خشمگین فریاد عاشورایی‌ات دشمن از نطق علی‌وارت به خود سر زد چو بید سامری رسوا شد با معجز موسایی‌ات (سیمین‌دخت وحیدی)﷼
CAPTCHA Image