کوچه باغ


بهار پشت پنجره دلم گرفته بود. پنجره را باز کردم. بهار پشت پنجره بود. خوش به حال بهار که دلش نمی‌گیرد. به بهار گفتم: «هر وقت سرت خلوت شد، می‌آیی با من حرف بزنی؟ آخر دلم گرفته.» انگار صدایم را نشنید. داد زدم و گفتم: «بهار خانم، با شما هستم ها! اصلاً انگار نه انگار.» آدم‌هایی که برای دیدن بهار آمده بودند، برگشتند و به من نگاه کردند. بهار مثل نسیم، آرام‌آرام آمد و گفت: «جلو این همه آدم که بلند صدا نمی‌زنند. خوب یک کم صبر کن، الآن می‌آیم.» من هم پنجره را محکم بستم، پرده را هم کشیدم: «قهره قهره قهرم. دیگر هم باهات حرف نمی‌زنم.» مردم یک گل می‌دیدند و یک آفرین می‌گفتند به بهارخانم. یکی نیست بگوید: «بهارخانم، اگه خدا نبود که تو الآن این همه خوشگل نبودی.» صبح که بلند شدم همه‌جا ساکت بود؛ خورشید نیامد، باران نبارید، بلبل نخواند و عروسی گل و چمن هم انگار تمام شده بود. اصلاً نمی‌خواهم پنجره را باز کنم. اما نه، انگار یکی دارد از پشت پنجره صدایم می‌کند. نکند خودش باشد. اگر هم قهر بودم، آن مال دیروز بود. حتماً آمده تا با من آشتی کند. پرده را کنار می‌زنم و پنجره را باز می‌کنم. بهار مثل نسیم می‌ریزد روی سر و روی من. بهار توی اتاق من جاری می‌شود. منصوره‌سادات موحدابحط سلام‌بچه‌ها روی سفره‌ی هفت‌سین بهار آیو به هر شاخی گلی بی به هر لاله هزاران بلبلی بی «بابا طاهر» کاغذ بوی بهار می‌دهد. دوست دارم هزاران هزار کاغذ بهاری را بردارم و با قلم‌هایی که مرا یاد شکوفه‌ها می‌اندازد، برایت نامه‌ای بهاری بنویسم. هنوز خیلی مانده تا سال جدید برسد؛ سالی که پر از اتفاق‌ها و ماجراهایی است که پیش‌بینی آن کار سختی است. سالی که عدد 7 را به اوج می‌برد و قله را فتح می‌کند. جایش را به 8 می‌دهد و تمام ناراحتی‌ها، غم‌ها، کدورت‌ها و‌... را قبل از آن‌که بهار بیاید، به دست جویبار زمستان می‌دهد تا هر چه زودتر با خودش ببرد. «عمو نوروز» که بیاید، به او قول خواهم داد که در سال جدید تمام تلاشم را می‌کنم تا بهتر از قبل باشم. می‌گویم اصلاً از همین حالا با خودم و خدا عهد می‌کنم کارهای بهتر را جایگزین کنم و او از من راضی باشد. امسال که خواستم سفره‌ی هفت‌سین بچینم، تو را هم کنار «سین»‌ها می‌گذارم. می‌گویند زمان تحویل سال هر کجا باشی، تا آخر همان سال همان‌جا می‌مانی. سفره هم همین‌طور است. سین‌ها نشانه‌ی چیزهایی هستند که ما ایرانیان از باستان اعتقاد داریم اگر باشد، تا آخر سال هم در خانه وجود دارد؛ مثل برکت، سلامتی، سرسبزی، و‌... و من تو را اگر هم در سفره نگذارم، در سفره‌ی هفت‌سین دلم می‌گذارم تا همیشه کنارم بمانی. سلام‌بچه‌های عزیز! در این سال، برایت هفت آرزو دارم. امیدوارم سلامت، سرافراز، سربلند، سرآمد، سرسبز، سعادتمند و سرانجام سلام‌بچه‌های همیشگی دوست‌داشتنی نوجوانان باشی! سال 1388 را به تو تبریک می‌گویم! عید نوروز بر تو شکوفه‌باران باد! نیلوفر شهسواریان‌
CAPTCHA Image