جمهوری گل ‌محمدی


می‌نویسم جمهوری گل‌محمدی، کلمه‌ها صلوات می‌فرستند. می‌بینی! بعد سی سال،‌ وقتی به دوازده فروردین ماه می‌رسیم باز هم دریای همدلی موج برمی‌دارد و تمام تنهایی زمین را زیرآب می‌برد. وقتی به دوازده فروردین ماه می‌رسیم، تمام کوچه‌های دنیا روشن می‌شوند. تاریخ، سی سال است که مدال افتخار به گردن آویخته؛ مدال افتخاری که دوازده فروردین 1358 از مردم سرزمین ما گرفت. مدالی که شناسنامه‌ی درخشان همبستگی و همراهی مردم ایران است. مدالی که درخشندگی‌اش را مدیون برگه‌های رأیی است که سی سال پیش به صندوق انداخته شد. برگه‌هایی که برای جمهوری گل‌محمدی صلوات می‌فرستادند. می‌خواهم درآستانه‌ی سی‌امین سال شکوفایی درخت رأی‌گیری، تمام زمین را چراغانی کنم. می‌خواهم همه‌ی دنیا بدانند که آفتاب بیداری، سی سال پیش از پشت صندوق رأی مردم ایران طلوع کرده و شناسنامه‌های‌شان،‌پس از آن، پر از آفتابِ همدلی است. می‌خواهم تمام کوچه‌ها را پر از شاپرک کنم. می‌خواهم برای قاصدک‌ها جشن بگیرم. می‌خواهم برای سلامتی جمهوری بهار، اسپند دود کنم. می‌بینی! کلمه‌ها دارند صلوات می‌‌فرستند! عطر گل‌محمدی در تاروپودشان نشسته است؛ حتی کلمه‌ها بعد این همه سال هنوز عاشق‌اند و برای جشن جمهوری گل‌محمدی، بهترین لباس‌شان را می‌پوشند. بیا! بیا با هم، همه‌ی ستاره‌ها را به جشن دعوت کنیم. بیا! گل‌های شمعدانی هم منتظرند.
CAPTCHA Image