کوچه رنگین کمان


دنگ‌... دنگ...* ساعت کوکی‌ام همه را بیدار کرده غیر از خودم! دنگ... دنگ... صدای مادرم در گوشم می‌پیچد: ساعت را خاموش کن! دنگ... دنگ... ساعت سه بار نواخت ساعت بی‌دست و پا گفتم چهاربار بزن حالا باید تا چهار صبح با خود کلنجار بروم! * نام شعری از سهراب سپری، هشت کتاب شکرگزاری حسرت از بیخ گوش من گذشت خدا را شکر روزهای به یادماندنی و برنگشتنی را دو دستی چسبیدم!
CAPTCHA Image