چشمه و دریا

نویسنده


روزی پیامبر اکرم(ص) به امام حسین(ع) که از در وارد شدند، فرمودند: «خوش‌آمدی ای زینت آسمان‌ها و زمین!» یکی از حاضران(اُبیّ بن کعب) با تعجب گفت: «یارسول الله! آیا جز شما کس دیگری هم زینت آسمان‌ها و زمین است؟» رسول خدا(ص) فرمودند: «ای ابیّ بن کعب! سوگند به آن‌که مرا به حق به پیامبری مبعوث کرد، همانا حسین بن علی(ع) درآسمان‌ها از روی زمین بیش‌تر شناخته شده است. نام او در عرش الهی این‌گونه نوشته شده است: «اِنّ الحُسینَ مِصباحُ هُدیً و سفینة نجاةٍ؛ همانا حسین(ع) مشعل هدایت و کشتی نجات است». (مدینه المعاجز- ص259) *** بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او، اسلام زنده نگه داشته می‌شود» و نیز فرموده‌اند: «این خون سیدالشهداست که خون‌های همه‌ی ملت‌ها‌ی اسلامی را به جوش می‌آورد، واین دسته‌های عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می‌آورد، و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می‌کند. در این امر سستی نباید کرد».  ای رفته سرت بر نِی، وی مانده تنت تن‌ها ماندی تو و بنهادیم، ما سر به بیابان‌ها ای کرده به کوی دوست، هفتاد و دو قربانی قربان شومت این رسم، ماند از تو به دوران‌ها جودی  ام‌البنین چهار پسرش را به کربلا فرستاد تا یار و همراه امام حسین(ع) باشند. عباس،جعفر،عبدالله و عثمان، هر چهار نفر فرزندان امام علی(ع) و ام‌البنین(ع) بودند. آنان با دلاوری، از امام و اهل‌بیت دفاع کردند تا سرانجام شهید شدند. نام عباس، علمدار بزرگ کربلا و برادرانش در تاریخ کربلا، ماندنی و زیباست. کاش می‌گشتم فدای دست‌تو تا نمی‌دیدم عزای دست‌تو خیمه‌های ظهر عاشورا هنوز تکیه دارد بر عصای دست‌تو از درخت سبز باغ مصطفی تا فتاده شاخه‌های دست تو اشک می‌ریزد زچشمِ اهلِ‌دل در عزای غم‌فزای دست تو یک چمن گل‌های سرخ نینوا سبز می‌گردد به پای دست تو در شگفتم از تو ای دستِ‌خدا چیست آیا خون‌بهای دست‌تو؟ (صادق رحمانی) خاک کربلا کاروان‌های زیادی به خود دیده است؛ اما دیدن دو کاروان برایش خاطره‌انگیز است؛ کاروان امام حسین(ع) و کاروان یزیدیان.‌کربلا با دیدن امام سر از پا نشناخت و با دیدن یزیدیان، دست و پایش را گم کرد. (یحیی علوی‌فرد) امام حسین(ع) هنگام راز و نیاز با خدا می‌فرمودند: «خداوندا! اگر مرا به گناهان بازخواست کنی، من تو را به کرم و بخششت می‌خوانم؛ و اگر مرا با خطاکاران دریک‌جا محبوس سازی، به آن‌ها خواهم گفت که من خدا را دوست می‌داشتم. ای مولای من! نه اطاعت من به تو سودی می‌رساند و نه گناهانم ضرری را متوجه تو می‌کند. پس به من آنچه به تو سودی نمی‌رساند، عنایت کن و آنچه به تو ضرری نمی‌رساند از من ببخشای. به درستی که تو مهربان‌ترینِ مهربانانی». (مقتل خوارزمی، ج1) ‌‌‌‌‌*** سلام بر تو ای دشت بلا! سلام بر تو ای زمین هزار‌تکه، زمین به‌خون نشسته! سلام بر تو ای راوی اندوه، ای شاهد شهادت‌ها، ای سرزمین‌پرواز! هنوز شیهه‌ی اسبان بی‌سوار در گوشت طنین‌انداز است و هنوز آفتاب در نارنجی‌ترین افقت غروب می‌کند. ای سرزمین نیزه‌ها، نینوا! تاریخ تو را شاهد گرفته است برای تنهایی خویش، برای مظلومیت حسین و اصحابش. ای وارث اندوه! ای به‌جا مانده از تبلور غم‌ها! خاکت، بوی بهشت می‌دهد. خاک‌تو آدم را می‌رساند به دروازه‌های رستگاری، به شعور، به جاودانگی. از امام حسین(ع) سؤال می‌کنند که شریف‌ترین مردم کیست؟ آن حضرت می‌فرمایند: «کسی که پیش از آن‌که او را پند دهند، از پیشامدها پند گیرد، و قبل از آن‌که دیگران او را نسبت به امور آگاه سازند، درنتیجه‌ی تیزهوشی و خودسازی‌خود بیدار شود و به امور اطلاع پیدا کند». ‌‌‌‌‌*** در مسیر کوفه حرّبن‌یزید ریاحی با هزار نیروی نظامی خود را به سپاه امام حسین(ع) رساند و در مقابل یاران اندک آن حضرت صف‌آرایی کرد تا مانع ادامه راه آن‌ها شود. نه اجازه داد آن‌ها به سمت کوفه بروند و نه آنان را به حال خود گذاشت تا به مدینه برگردند، بلکه آن‌ها را به طرف سرزمین کربلا کشاند و در آن‌جا متوقف ساخت. این‌کار باعث شد امام(ع) و یاران او گرفتار سربازان ستمگر یزید شوند. اما در روز عاشورا وقتی حرّ از سپاه عمر‌سعد کنار کشید و خود را به امام(ع) رساند و از آن حضرت طلب عفو کرد و عرض کرد: «آیا خدا توبه‌ی مرا می‌پذیرد؟» امام حسین(ع) با رویی گشاده و آغوشی باز حرّ را پذیرفت و به او فرمود: «آری! خداوند متعال توبه‌ی تو را می‌پذیرد و همه‌ی گناهت را می‌آمرزد.» ‌‌‌‌‌*** از عطر گل یاس بگو ای دل من از آیه‌ی احساس بگو ای دل من وقتی که به آب می‌رسی با لب خشک یا حضرت عباس بگو ای دل من ‌‌‌‌‌*** باران می‌بارد. تقویم خیس می‌شود. اشک می‌غلتد روی صورت تاریخ. هزارو چهارصد سال است که باران می‌بارد. هنوز می‌شنوم کسی رو به مهربانی‌آفتاب ایستاده است و فریاد می‌زند: «هَل من ناصر ینصرنی؟» و طنین صدایش از پس هزار تو‌های تاریخ به گوشم می‌رسد. باران می‌بارد، مردی را می‌بینم به هیأت خورشید، به ایستایی کوه، به مواجی دریاها و به زلالی آسمان‌ها. مردی را می‌بینم سوار بر گرده‌ی شجاعت. ایستاده رو به لشکر کفر. ورد زبانش نامِ روشن خداست. مردی را می‌بینم که با اسب می‌آید در باران. در بارانی یکریز که از هزاروچهارصد سال پیش باریدن گرفته است. «السلام علیک یا ابا عبدالله» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** توماس کارلایل، مورخ مشهور انگلیسی می‌گوید: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این‌است که حسین(ع) و یارانش ایمانی استوار به خدا داشتند. آن‌ها با عمل خود، روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل رو‌به‌رو می‌شود، اهمیتی ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** زمان می‌گذرد؛ روزها از پی روزها و سال‌ها از پی سال‌ها؛ اما حادثه‌ی کربلا، همواره جلوه‌ای روشن‌تر و طراوتی روح‌بخش‌تر می‌یابد. هرچه زمین و زمان کهنه‌تر می‌شود، حماسه‌ی کربلا نوتر می‌گردد. راستی رازش چیست و رمزش در کجا نهفته است؟ چرا این حادثه‌ی خون‌رنگ پدید آمد؟ چگونه شد که لاله‌های بوستان رسالت پرپر شدند؟ کربلا ماندگار است؛ چون حق پای‌دار است. محرم و عاشورا همیشه زنده است؛ چون خون و حماسه در رگ‌های غیرتمندان الهی همواره جوشان است... در دیدگاه حسین(ع) شهادت جلوه‌ای از حیات جاوید است. هرچند حیات شهید، به ظاهر قطع می‌شود، زندگانی و جاودانگی‌اش در طول زمان در سایه‌ی مرگ خون‌رنگش تضمین شده است. این‌است رمز و راز جاودانگی حسین(ع) و این‌است ریشه‌ی ماندگاری عاشورا. (جواد محدثی) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** ...خط با خون تو آغاز می‌شود/ ازآن‌زمان که تو ایستادی/ دین راه افتاد/ چون فرو افتادی/ حق برخواست/ توشکستی/ وراستی درست شد/ واز روانه‌ی خون تو/ بنیان ستم سست شد/ ای قتیل/ یعد از تو خوبی سرخ است/ رد خونت/ راهی که راست به خانه‌ی خدا می‌رود/ ای باغ بینش/ ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد/ و مظلوم یاوری آشناتر از تو/ تو کلاس فشرده‌ی تاریخی... (علی موسوی گرمارودی) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** امام حسین(ع) می‌فرمایند: «کسی که تو را دوست بدارد، تو را از مرتکب شدن امور ناشایست نهی می‌کند؛ ولی کسی‌که دشمن تو باشد، تو را به انجام دادن کارهای زشت تشویق می‌کند» و نیز می‌فرمایند: «اگر خداوند متعال در نتیجه‌ی ناسپاسی بنده‌ای بخواهد به‌تدریج او را غافلگیر سازد، نعمت فراوان به او می‌دهد و توفیق سپاس‌گزاری را از او سلب می‌کند.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** مردی در حضور امام حسین(ع) گفت: «نیکوکاری در حق نا‌اهل بیهوده است.» امام حسین خطاب به آن مرد فرمودند: «نه! چنین نیست، بلکه احسان همانند باران است که به همه‌ی افراد چه خوب باشند یا بد، سود می‌رساند.» (تحف العقول) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** ادوارد براون مستشرق معروف انگلیسی می‌گوید: «آیا قلبی پیدا می‌شود که وقتی درباره‌ی کربلا سخن می‌شنود، آغشته به اندوه نگردد؟ حتی غیر‌مسلمانان نیز نمی‌توانند پاکی روحی را که در این جنگ تحت لوای اسلام انجام گرفت، انکار کنند.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌*** امشب آخرین شب است/ آخرین شبی که بچه‌ها دور سفره‌ی محبت حسین/ جمع می‌شوند آخرین شبی/ که ستاره‌ها/ از شکاف خیمه‌ها به شب‌نشینی سپیده می‌روند امشب آخرین دعا امشب آخرین نگاه/ درسکوت نیمه‌شب گفتگوی کودکانه‌ای به گوش می‌رسد توی کوچه‌های ماه...
CAPTCHA Image