ورزشی

نویسنده


آلبین استنروس: متولّد 5 فوریه 1889 در «وهما» واقع در کشور فنلاند. استنروس با نام کامل «اسکار آلبینوس استنروس» اولین عنوان خود را در ماراتن سال 1909 و مسابقات قهرمانی کشور فنلاند کسب کرد. او در این رقابت سوم شد. پس از آن، آلبین روی به مسافت‌های پایین‌تر آورد و تا مدّت‌ها در ماراتن شرکت نکرد. در سال 1910 او با کسب عنوان قهرمانی در مسابقه‌ی ده هزار متر کشور فنلاند به شهرت رسید. در آن مسابقه هانس کوله ماینن قهرمان فنلاند غایب بود. استنروس از آن پس به دونده‌ی شماره‌ی یک فنلاند بدل شد و از 1912 تا 1916 فاتح مسابقات دوی 5000 متر و 10000 متر کشورش بود. در سال‌های 1915 تا 1917 او در دوِ صحرانوردی نیز شرکت کرد و در این بخش هم قهرمان فنلاند شد. در سال 1915 او برای نخستین بار در یک مسابقه رکورد جهانی را ترقّی داد. این رقابت، دوِ 30 کیلومتر بود که او رکورد 1:48:06:2 ساعت را بر جای نهاد. نه سال بعد او این رکورد را به 1:46:11:6 ساعت بهبود بخشید. آلبین در سال 1923 نیز در رقابت 20 کیلومتر رکورد جهانی را با زمان 1:07:11:2 ساعت به نام خود ثبت کرد. سرانجام نقطه‌ی اوج زندگی استنروس فرا رسید و آن رقابت‌های المپیک 1924 پاریس بود. دوازده سال قبل او در المپیک استکهلم در حالی در رقابت ده هزار متر سوم شده بود که هم‌وطنش «هانس کوله ماینن» این رقابت را فتح کرده بود. استنروس در رقابت صحرانوردی نیز ششم شده بود و عضوی از تیم صحرانوردی فنلاند نیز بود که صاحب مدال نقره‌ی المپیک شده بود. امّا پس از تعطیلی بازی‌های 1916 به دلیل جنگ جهانی اوّل و غیبت در المپیک آنتورپ 1920، آلبین تصمیم گرفت که پس از 15 سال وارد رقابت ماراتن گردد. ماراتن در هوایی گرم برگزار شد و قهرمان فنلاندی بهتر از همیشه در مسابقه شرکت کرد. او در حالی این رقابت را فتح کرد که فاصله‌ی او با «رومئو برتینی» نفر دوم مسابقه تقریباً 6 دقیقه بود. پس از قهرمانی در المپیک، استنروس مسابقات ماراتن را ادامه داد و در 1926 در ماراتن بوستون دوّم شد، امّا پس از شکست در ماراتن بوستون سال بعد، او تصمیم به بازنشستگی گرفت و از دو و میدانی خداحافظی کرد. وی در 30 آوریل 1971 درگذشت. احمد بوغرا العوافی: فرانسوی‌ها در گذشته، استعمارگری بزرگ بوده‌اند که سال‌های سال از منابع اقتصادی و انسانی مستعمرات خود در قارّه‌ی سیاه استفاده‌ی فراوان کرده‌اند. یکی از قهرمانان آفریقایی که برای کشور فرانسه افتخارآفرینی کرد «احمد بوغرا العوافی» الجزایری الاصل بود. العوافی در 15 اکتبر 1898 در نزدیکی شهر «ستیف» متولّد شد. او بعدها به ارتش فرانسه ملحق شد و در ارتش بود که فرمانده‌ی هنگ العوافی پی به استعداد شگرف او در دو و میدانی برد و متوجه شد که توانایی او برای دوهای طولانی بسیار بالاست. به همین علّت احمد را به مسابقات ارتش فرانسه فرستاد و درخشش او سبب گردید تا اجازه‌ی شرکت در مسابقات انتخابی المپیک 1924 به وی داده شود. العوافی مجوّز حضور در مسابقات را پیدا کرد و در اولین ماراتن رسمی زندگی خود و با پیراهن فرانسه مقام هفتم المپیک را به خود اختصاص داد. نتیجه‌ی خوبی که سبب شد تا از آن پس امکانات کافی برای دویدن را در اختیارش قرار دهند و او تا المپیک 1928 به طور مستمر به تمرینات خود ادامه دهد. در ماراتن المپیک آمستردام کم‌تر کسی روی او حساب می‌کرد و تمام امیدها به دوندگان فنلاند، آمریکا و ژاپن بود. بوغرا بیش از سه چهارم مسیر را پشت سر پیشتازان مسابقه دوید و سرانجام اندکی قبل از 5 کیلومتر پایانی مسابقه از رقبا پیشی گرفت و سرانجام قهرمان شد. 26 ثانیه پس از او «میگوئل پلازا» از شیلی از خط پایان عبور کرد و عنوان دوم را به خود اختصاص داد. آنچه در پیروزی غافلگیر‌کننده‌ی العوافی عجیب به نظر می‌رسید رکورد او بود. پس از مدت چهار سال، بیست و چهار دقیقه از رکورد او کاسته شده بود و او سریع‌تر از خط پایان عبور کرده بود. پس از المپیک، قهرمان الجزایری‌الاصل برای برگزاری یک مسابقه به آمریکا سفر کرد. او برای شرکت در این رقابت پول گرفت و همین امر سبب شد تا از آن پس حرفه‌ای شناخته شود و اجازه‌ی حضور مجدّد در المپیک (که در آن زمان تنها مخصوص ورزشکاران آماتور و غیرحرفه‌ای بود) را از دست بدهد. به همین علّت ورزش را کنار گذاشت و در پاریس در یک کافه شروع به کار کرد و به سرعت فراموش شد. سال 1956 و در ماراتن ملبورن، «آلن میمن» الجزایری الاصل برای فرانسه طلا گرفت و همین امر سبب شد که خبرنگاران پس از 28 سال دوباره به یاد «العوافی» بیفتند. آن‌ها سراغی از قهرمان سابق ماراتن المپیک گرفتند که حالا در فقر و بدبختی زندگی می‌کرد؛ امّا دیگر چیزی به پایان زندگی پررنج او باقی نمانده بود؛ در 18 اکتبر 1959 و درست سه روز پس از 61 سالگی‌اش، استقلال‌طلبان الجزایری او را در کافه‌ی خودش به قتل رساندند. استقلال‌طلبان از او خواسته بودند که به آن‌ها کمک کند و وقتی که العوافی از کمک به آن‌ها امتناع ورزید، به ضرب گلوله‌ی آن‌ها کشته شد. کندی کین مک آرتور: متولّد 10 فوریه 1881 در «دروک» واقع در استان «آنتریم» ایرلند جنوبی، کندی مک آرتور ملقّب به «کنت» از دوران نوجوانی استعداد خود در دو و میدانی را به رخ همگان کشید؛ امّا این فرصت را پیدا نکرد که به صورت جدّی به این ورزش بپردازد. او در 1901 به آفریقای جنوبی سفر کرد و پس از پیوستن به پلیس ژوهاسنبورگ در 1906 به صورت جدّی دو و میدانی را آغاز کرد؛ یعنی در 25 سالگی. مدّتی بعد در رقابت دوِ 5/1 مایل «ترانسوال» قهرمان شد. پس از آن نیز دوِ 5 مایل و رقابت صحرانوردی آفریقای جنوبی را فتح کرد. در اواخر فصل ورزشی 1908، او برای اولین بار در ماراتن شرکت کرد و در میان ناباوری همگان «چارلز هفرون» که در همان سال در ماراتن المپیک لندن مدال نقره گرفته بود، را شکست داد. مک آرتور در رقابت 1 مایل و 10 مایل قهرمانی آفریقای جنوبی نیز قهرمان شد و سرانجام در المپیک 1912، استکهلم در دو ماراتن شرکت کرد. هوا آن چنان گرم بود که بسیاری از دوندگان نتوانستند مسابقه را به انتها برسانند. از جمله «فرانسیسکو لازارو» دونده‌ی 21 ساله پرتغالی که از حال رفت و دو روز بعد در بیمارستان جان باخت؛ امّا مک آرتور و هم تیمی‌اش «کریستین گیتشام» با هم مسابقه را آغاز کردند و با یکدیگر نیز از رقیبان پیش افتادند. آن‌ها به هم قول داده بودند که مسابقه را پابه پای هم به پایان برسانند. در آستانه‌ی رسیدن به استادیوم، گیتشام برای خوردن آب ایستاد. با این انتظار که مک آرتور نیز توقف خواهد کرد؛ امّا کنت بدقولی کرد و به مسیر خود ادامه داد و سرانجام 58 ثانیه زودتر از گیتشام به خط پایان رسید. یک سال پس از المپیک،‌ مک آرتور به شدّت مصدوم شد و برای همیشه از دو و میدانی کنار رفت. او در هفت سال در 6 ماراتن شرکت کرد و هرگز شکست نخورد. پایان عمر وی در 13 ژوئن 1960 بود. خوان کارلوس زابالا: این دونده‌ی آرژانتینی در 11 اکتبر 1911 در «روزاریو» متولد شد. قبل از 16 سالگی به فوتبال و بسکتبال می‌پرداخت و در کنار این ورزش‌ها به شنا نیز می‌پرداخت؛ امّا در 1927 با «آلکساندر استیرلینگ» یک مربی ماراتن ملاقات کرد که بعدها مربّی زابالا در ماراتن شد. خوان کارلوس در پایان اکتبر 1931 در اولین ماراتن زندگی خود شرکت کرد. ده روز بعد، او با ثبت زمان 1:42:30:4 ساعت در دوِ 30 کیلومتر، رکورد جهانی این ماده را به نام خود ثبت کرد. یک سال بعد و در ماراتن المپیک لس‌آنجلس، زابالا به نقطه‌ی اوج زندگی ورزشی خود رسید. او از همان ابتدا و در شرایطی که دوندگان از استادیوم خارج نشده بودند، پیشتازی مسابقه را در اختیار خود گرفت و در طول مسابقه، تنها 4 کیلومتر صدرنشین نبود و سرانجام با 20 ثانیه اختلاف نسبت به «ساموئل فریس» بریتانیایی، طلای ماراتن را به خود اختصاص داد. چهار سال بعد و اندکی قبل از المپیک برلین، او در دو 20 کیلومتر رکورد جهانی را با زمان 1:04:0:2 ساعت به نام خود ثبت کرد. پس از کسب مقام ششم در دو ده‌هزار متر المپیک 1936، زابالا برای دفاع از عنوان خود در ماراتن المپیک برلین شرکت کرد. او باز هم از ابتدا پیشتاز شد و مدّتی طولانی این عنوان را حفظ کرد؛ امّا وقتی در کیلومتر سی و سوم، گروه صدرنشین از او پیشی گرفتند و او از کسب عنوان ناامید گردید، مسابقه را نیمه‌کاره رها کرد. زابالا در 24 ژانویه 1983 در بوئنوس آیرس درگذشت. هانس کوله‌ ماینن: در نهم دسامبر 1889 و در شهر «کوپیو» فنلاند، در یک خانواده‌ی کاملاً ورزشی پسری متولّد شد با نام کامل «یوهانس پی‌یتاری کوله ماینن». برادران بزرگ‌تر یوهانس «ویلی» و «تاتو» دوندگان بزرگی در دوهای استقامت بودند و این امری عادی به نظر می‌رسید که پسر کوچک‌تر خانواده که به «هانس» ملقّب بود،‌ نیز به دوهای استقامت روی آورد. او در بیست و سه سالگی برای نخستین بار فرصت حضور در المپیک را پیدا کرد و در مسابقات 1912 استکهلم، نام خود را به عنوان «هواپیمای فنلاندی» مطرح ساخت. هانس اولین دونده‌ی فنلاندی بود که چنین لقبی دریافت می‌کرد؛ امّا آخرین آن‌ها نبود و پس از او، دوندگان استقامت فنلاندی یکی پس از دیگری ظهور کردند که شایسته‌ی عنوان هواپیمای فنلاندی گردیدند. در استکهلم، هانس رقابتی حماسی با «ژان بوین» فرانسوی را در دو 5000 متر آغاز کرد. دو دونده پا به پای یکدیگر می‌دویدند و مشخص نبود که کدام یک فاتح این رقابت خواهد شد؛ امّا سرانجام کوله ماینن در آخرین لحظات از حریف پیش افتاد و علاوه بر کسب مدال طلا و ثبت رکورد جهانی 5000 متر، اولین انسانی لقب گرفت که این مسافت را در کم‌تر از 15 دقیقه دویده است. پس از کسب طلای ده هزار متر، کوله مانین یک طلا در صحرانوردی 3000 متر نیز کسب کرد و باز هم رکوردشکنی کرد. وی در بخش تیمی نیز صاحب مدال نقره صحرانوردی شد و به عنوان یکی از ستارگان مسابقات برگزیده شد. امّا چون در آن زمان فنلاند مستعمره‌ی روسیه تزاری بود، روس‌ها دستور دادند که در مراسم توزیع مدال، پرچم روسیه به جای پرچم فنلاند بالا رود. این امر موجب ناراحتی قهرمان فنلاند گردید و او گفت «ای کاش برنده نمی‌شدم و این صحنه را نمی‌دیدم». کوله ماینن در ماراتن نیز شرکت کرد، امّا در کیلومتر بیست و هفتم از ادامه‌ی مسابقه انصراف داد. چهار سال بعد جنگ جهانی مانع از برگزاری المپیک برلین گردید و قهرمان فنلاند شانس کسب مدال را از دست داد. او در 1917 در ماراتن بوستون چهارم شد. در المپیک 1920 (آنتورپ) نیز در حالی پای به مسابقات نهاد که حالا در «بروکلین» زندگی می‌کرد. امّا نمی‌خواست که برای آمریکا مسابقه دهد و تنها آرزویش قهرمانی با پرچم فنلاند بود؛ زیرا پس از پایان جهانی، فنلاند استقلال یافته بود. ماراتن آنتورپ در هوایی نمناک و بارانی برگزار شد و کوله ماینن در رقابتی پایاپای با «یوری لاسمن» از استونی فاتح المپیک شد تا اولین انسانی باشد که در دو پنج و ده هزار متر و ماراتن المپیک، مدال طلا گرفته است. اندکی پس از المپیک، هانس رکورد جهانی دوِ 25 کیلومتر و 30 کیلومتر را به نام خود ثبت کرد. سال‌ها بعد و به هنگام میزبانی هلسینکی پایتخت فنلاند در المپیک 1952، کوله ماینن این افتخار را کسب کرد که مشعل بازی‌ها را به استادیوم آورده و به «پاوو نورمی» دیگر هواپیمای فنلاندی بدهد تا او آذرگاه بازی‌ها را روشن سازد. کوله ماینن قهرمان وطن‌پرست فنلاند در 11 ژانویه 1966 درگذشت. جان ژوزف هایس: تا قبل از المپیک 1908 لندن، مسافت مسابقه دو ماراتن، چهل کیلومتر بود؛ امّا قبل از شروع ماراتن لندن، بچه‌های شاه انگلستان هوس کردند که شروع رقابت ماراتن را ببینند. آن هم نه از استادیوم بلکه از بالکُن سلطنتی خود. چنین بود که کمیته‌ی بین‌المللی بریتانیا از دوندگان خواست که مسابقه را از جلو کاخ «ویندزور» آغاز کنند و در استادیوم «وایت سیتی» به پایان برسانند. این مسافت 42 کیلومتر و 195 متر بود و پس از این المپیک، این مسافت، تاریخی شد. IAAF (فدراسیون بین‌المللی دو و میدانی) نیز در سال 1921 این مسافت را، مسافت رسمی ماراتن اعلام کرد. امّا ماراتن 1908 یکی از جنجالی‌ترین رقابت‌های تاریخ شد. «جان ژوزف هایس» ملقب به «جانی» که در دهم آوریل 1886 در شهر نیویورک متولد شده بود، خانواده‌ای ایرلندی‌الاصل داشت که قبل از مهاجرت به آمریکا در «نناگ» واقع در استان «تیپراری» زندگی می‌کردند. هایس در بیست سالگی در ماراتن بوستون پنجم شد. یک سال بعد (1907) او در ماراتن بوستون سوم و در بخش جوانان قهرمان این رقابت گردید. در ماراتن بوستون 1908، جانی نایب قهرمان شد تا برای تیم اعزامی به المپیک لندن برگزیده شود. در ماراتن لندن، «دوراندو پی‌یتری» شیرینی‌پز ایتالیایی در حالی به عنوان اولین دونده وارد استادیوم شد که «چارلز هفرون» سفیدپوست 34 ساله‌ی آفریقای جنوبی در بسیاری از لحظات مسابقه پیشتاز بود و حتی زمانی رسیده بود که فاصله‌ی این دونده‌ی ایرلندی‌الاصل با دوراندو به چهار دقیقه رسیده بود؛ امّا نیروی او به ناگاه فروکش کرد و «جانی هایس» نیز از او پیش افتاد. به نظر می‌رسید که اوراندو فاتح مسابقه خواهد بود؛ امّا حال او چنان وخیم شده بود که به جای دویدن از سمت راست پیست دو و میدانی، تلوتلوخوران از سمت چپ حرکت کرد؛ حتی وقتی مسیر صحیح را به او نشان دادند، چندین بار روی زمین افتاد. حس انسان‌دوستی داوران به اوج رسید و «مابیت» داور به همراه پزشک تنومند مسابقه به دوراندو کمک کردند تا او از خط پایان عبور کند. 33 ثانیه‌ی بعد، هایس نیز از خط پایان گذشت بدون آن که با مشکلی روبه‌رو شود. شاید دلیل قدرت جانی، شغل پدر و پدربزرگش بود. آن‌ها نانوا بودند و جانی بسیاری از لحظات کودکی خود را در کنار تنور نانوایی گذرانده بود تا بدنش در برابر هوای گرم مقاوم شود. با پایان مسابقه،‌ تیم آمریکا به داوران اعتراض کردند که دوراندو تحت حمایت مستقیم داوران از خط پایان عبور کرده است. این اعتراض پذیرفته شد و دونده‌ی ایتالیایی از فهرست برندگان اخراج گردید؛ امّا کلیه‌ی حاضران اراده‌ی دوراندو را ستودند. یکی از تماشاگران که شاهد بود شیرینی‌پز ایتالیایی چگونه چهار بار سرنگون شد و دوباره تلاش کرد که مسابقه را به پایان رساند، ملکه آلکساندرا بود. به همین علّت پس از مرخص شدن دوراندو از بیمارستان، او را به حضور طلبید و جامی طلایی به وی هدیه داد. نبرد دراماتیک جانی هایس و دوراندو پی‌یتری موجب افزایش علاقه‌ی مردم به ماراتن گردید. با افزایش تب ماراتن در سراسر دنیا، در نوامبر 1908 مسابقه‌ای مخصوص دوندگان حرفه‌ای در «مدیسون اسکوئر گاردن» آمریکا برگزار شد که در این ماراتن، پی‌یتری با اختلاف 75 یارد، هایس را شکست داد. دومین مسابقه نیز در 15 مارس 1909 برگزار شد که پی‌یتری باز هم قهرمان المپیک را شکست داد. هر دو دونده با این مسابقات حرفه‌ای شدند و به شهرت فراوانی دست یافتند. هایس در سال 1912 مربی دوندگان آمریکا بود. او بعدها علاوه بر پرداختن به تربیت بدنی به عنوان یک تاجر موادغذایی نیز به فعالیت خود ادامه داد. وی در 25 آگوست 1965 در «انگلوود» واقع در نیوجرسی ایالات متحده درگذشت. دلفو کابررا: دلفو کابررا در 2 آوریل 1919 در «آرمسترانگ» آرژانتین متولد گردید. در ابتدا به فوتبال می‌پرداخت، امّا پس از قهرمانی «کارلوس زابالا» در المپیک 1932، کابررای کم‌سن و سال چنان تحت تأثیر قرار گرفت که مصمم شد به دو و میدانی روی آورد. در 1938 او به بوئنوس آیرس سفر کرد و تمرینات خود را زیر نظر «فرانسیسکو والس» آغاز کرد. او در همان سال اولین قهرمانی خود در کشور آرژانتین را در دو 5000 متر کسب کرد. در سال‌های آینده نیز او فاتح 9 مسابقه شد. امّا هیچ کدام این عناوین در ماراتن نبود. کابررا در طول جنگ جهانی دوم در ارتُس بود و با «خوان برون»، رئیس جمهور آینده آرژانتین آشنا گردید. پس از پایان جنگ نیز دوستی این دو ادامه یافت. کابررا در سیاست از پرون حمایت می‌کرد و یکی از اعضای فعّال گروهی سیاسی بود که به «خوستی‌سیالیست پارتی» معروف بود. ماراتن المپیک 1948 لندن اولین مسابقه‌ی بین‌المللی کابررا بود. در رقابتی مهیّج «اتی‌ین گیلی» یک چترباز بلژیکی در اکثر زمان مسابقه پیشتاز بود، امّا هر چه به انتهای مسابقه نزدیک‌تر می‌شد، از توان او کاسته می‌شد. گیلی‌ دیگر نمی‌دوید، بلکه به سختی قدم برمی‌داشت. او به عنوان اولین دونده وارد استادیوم شد. امّا هنوز تماشاگران برایش دست می‌زدند که کابررا وارد شد و از گیلی پیش افتاد. کمی بعد نوبت به «توماس ریچاردز» بریتانیایی بود که او نیز از دونده‌ی بلژیکی پیش افتاد. کار برای اتی‌ین تمام شده بود؛ حتی لحظه‌ای تصمیم گرفت که دیگر به دویدن ادامه ندهد. امّا سرانجام به رقابت ادامه داد و به عنوان نفر سوم از خط پایان عبور کرد. قبل از او کابررا و ریچاردز از خط پایان عبور کرده بودند. قهرمان آرژانتین که با اختلاف 16 ثانیه نسبت به نفر دوم، مسابقه را فتح کرده بود، در سال 1949 مدال پرون را از رئیس جمهور کشورش دریافت کرد. او در المپیک 1952 نیز در ماراتن شرکت کرد و ششم شد. دو سال بعد (1954) در ماراتن بوستون نیز عنوان ششم را کسب کرد و آن‌گاه از دو و میدانی کناره گرفت. او بعدها به آموزش تربیت‌بدنی در مدارس پرداخت. وی در 2 آگوست 1981 و در یک سانحه رانندگی در نزدیکی بوئنوس آیرس جان خود را از دست داد. فاتوما روبا: وقتی فاتوما کودکی بیش نبود، مجبور بود هر روز 9 کیلومتر را برای رسیدن به مدرسه بدود. این چنین بود که این دونده‌ی اتیوپیایی که در روز 18 دسامبر 1973 متولد شده بود، به سرعت استعداد خود را در دوهای طولانی شکوفا ساخت.﷼
CAPTCHA Image