چرا امامت از اصول دین است؟
ج - اصل یا فرع بودن بخشی از یک مجموعه بستگی به نقشی دارد که آن بخش در کلّ مجموعه دارد. اگر آن نقش اصلی باشد، آن بخش هم اصلی، و گرنه فرعی خواهد بود. یک دستگاه صنعتی- مثل اتومبیل یا کشتی- را در نظر بگیریم. چرا میگوییم فرمان در اتومبیل و سکان در کشتی دو رکن اساسی به حساب میآید؟ زیرا در هدایت و راهیابی این دو مجموعه، فرمان و سکّان نقش اساسی و عمده را برعهده دارد.
زمانی هم که از دین سخن میگوییم و «امامت» را از اصولِ آن به شمار میآوریم این به خاطر نقشی است که برای «امامت» در کلّ مجموعهی دین قائل هستیم. اگر دنیا را یک راه و گذرگاه بدانیم (که هست) و در این راه، آغاز، پایان، و منزلهایی باشد (که هست) طی نمودنِ این راه دراز و پرخطر و رسیدن به آستانهی آخرت، بدون راهشناسها و بَلَدهایی که همهی راه را دیده باشند و از وجود همهی خطرها، راهزنها و جادههای انحرافی آگاه باشند و خود نیز امین و مورد اعتماد و مصون و معصوم از خطا و اشتباه باشند امکان ندارد. اگر کار اصلیِ انسان در این جهان، حرکت، رفتن، رسیدن به قرب خداوند و شکوفاشدن و شکوفا کردن استعدادها باشد (که هست) پس کارِ امام و راهنمایی که دستِ او را میگیرد، راه را به او نشان میدهد و شیوه و آداب حرکت را به او میآموزد نیز باید اصلی باشد.
علاوه بر این نکتهی عمده و اساسی که شیعه به خاطر آن «امامت» را از اصول دین (و نه فروع) به شمار میآورد آن است که شیعیان امامت را منصبی الهی میدانند و در امام سه شرطِ «علم خدادادی، عصمت و نصب الهی» را معتبر میدانند. شیعیان بر این باورند که نصب چنین فردی مثل نصب پیامبر(ص) به دست خداست و بس. از اینرو امامت را اصلی بنیادی و اساسی به شمار میآورند.(1)
از سویی دیگر در آیهی اکمال دین (که یکی از آیههای مهم در بابِ امامت است) نصب امام(ع) و آگاه کردن مردم از آن هم پای همهی رسالت قلمداد شده است. «یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک مِنْ رَبّک و اِن لم تَفعَل فما بلّغتَ رسالته؛ ای پیامبر(ص) آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان، و اگر نکنی رسالت او [خداوند] را انجام ندادهای».(2)
مسألهای که همپا و همتای همهی دین قلمداد شود به یقین از اصول دین خواهد بود، نه فروع.
در کتابهای مختلف تفسیری، تاریخی و روایی که حتّی خود اهل سنت نوشتهاند، روایات بسیاری هست که نزول این آیه را به صراحت دربارهی حضرت علی(ع) میداند.(3) پس براساس این آیه نیز امامت از اصول دین به شمار میرود.
س 2- چرا به جای توسل به خداوند به پیامبر(ص) و امامان(ع) متوسل میشویم؟
ج - زیرا اوّلاً؛ خود خداوند در چند جای قرآن از بندگانش خواسته است که برای تقرّب به او به دنبال توسل (وسیلهجویی) برآیند. «یا ایهاالذین ءامنوا اتقوااللهَ وَابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّکم تُفلِحونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید؛ و وسیلهای برای تقرب به او بجویید؛ و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید»(4)
در این آیه در کنارِ ایمان، تقوا و جهاد، «توسل» به عنوان یکی از عوامل رستگاری ذکر شده است. در روایات معصومین(ع)، «وسیله» به «امام» معنی شده است. در تفسیر صافی در توضیح معنای «وسیله» آمده است که «تقربوا بالامام؛ یعنی به وسیله امام به خداوند نزدیک گردید» و در همان تفسیر آمده است که «هم العروه الوثقی و الوسیله الی الله؛ امامان رشتهی استوار و وسیله برای تقرب به خداوند هستند.»
یادآوری این نکته لازم است که «منظور از توسل این نیست که کسی حاجت را از پیامبر(ص) یا امامان بخواهد، بلکه منظور این است که به مقام او در پیشگاه خدا متوسل شود و این در حقیقت توجه به خداست.»(6)
ثانیاً؛ پیامبر(ص) و امامان واسطهی در فیض هستند.
ثالثاً؛ حکمت این که خداوند مردم را فرمان به توسل به ائمه داده است چند چیز است:
الف) معرّفی مقام والای بندگان شایسته.
ب) تشویق دیگران به عبادت و اطاعتی که موجب رسیدن آنان به چنین مقامی شده است.
ج) شخص توسلکننده با توسل به پیامبر(ص) یا امام(ع) عبادت و راز و نیازهای بلند و ژرف آنان را به یاد میآورد و از غرور در عبادت و نیایش میپرهیزد.
1- 300 پرسش و پاسخ آموزش عقاید، آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، ص 160، انتشارات اُمابیها، چاپ اوّل، تابستان 79.
2- مائده، آیه 67.
3- تفسیر نمونه، ج 5، ص 2، ذیل آیه 67 سوره مائده.
4- مائده، آیه 35.
5- تفسیر نور؛ حجتالاسلام و المسلمین محسن قرائتی، ج 3، ص 83، چاپ اوّل، پاییز 1375، ناشر مؤسسه در راه حق.
6- تفسیر نمونه، ج 4، ص 363 به بعد.﷼
ارسال نظر در مورد این مقاله