- چشم، صدفی است که از آن مرواریدهای اشک میبارد.
- اشعههای خورشید مانند تیرهایی هستند از کمان کشیده.
- رودها، رگهای زمین هستند.
- خواب، دنیایی است پر هیاهو و شلوغ.
- جاده با عبور ماشینها آنها را به بازی میگیرد.
- تنها امیدم بود کسی که از ناامیدی میگریخت.
- تنها فانوس چشمانم بود آنکه با قطرهای سوخت و خاموش شد.
- دهان محل تولد کلمات است.
زینب عینی- 15 ساله- طایقان قم
ارسال نظر در مورد این مقاله