آسمانه کوچه پس کوچه

نویسنده


تا حالا اسم‌ مجسمه‌ی‌ ساداکو به‌ گوش‌تان‌ خورده‌؟ مجسمه‌ی‌ دختری‌ که‌ درنای‌ طلایی‌ به‌ دست‌ دارد. کتاب‌ ساداکو و هزار درنای‌ کاغذی‌ داستان‌ واقعی‌ دختر ژاپنی‌ به‌ نام‌ «ساداکو» است‌ که‌ آرزو داشت‌ دونده‌ی‌ مشهوری‌ شود؛ ولی‌ هنگامی‌ که‌ نیروی‌ هوایی‌ آمریکا روی‌ شهر هیروشیمای‌ ژاپن‌ بمب‌ اتمی‌ ریخت‌، ساداکو در آن‌ جا زندگی‌ می‌کرد و بعد از ده‌ سال‌ به‌ علّت‌ بیماری‌ لوکمی‌ بر اثر تشعشعات‌ اتمی‌، جان‌ سپرد. در این‌ کتاب‌ زندگی‌ وی‌ نوشته‌ شده‌. هر کس‌ با خواندن‌ این‌ کتاب‌ در احساسات‌ غوطه‌ور می‌شود؛ زیرا نویسنده‌ بسیار زیبا، حالات‌ ساداکو، خواهر، برادران‌ و مادر و پدرش‌ را توصیف‌ کرده‌ است‌. ساداکو وقتی‌ در بیمارستان‌ به‌ سر می‌برد با پسری‌ به‌ نام‌ «کن‌ جی‌» آشنا می‌شود که‌ او هم‌ مریضی‌ لوکمی‌ گرفته‌ است‌. چند روز بعد آن‌ پسرک‌ می‌میرد و ساداکو این‌ خبر را از پرستار می‌شنود که‌ می‌گوید: «کن‌ جی‌ مرد.»؛ در حالی‌ که‌ پرستار می‌توانست‌ به‌ صورت‌های‌ دیگری‌ این‌ خبر را به‌ ساداکو بدهد و نویسنده‌ باید طفره‌ رفتن‌ پرستار را هم‌ برای‌ خبردادن‌ به‌ ساداکو نشان‌ می‌داد و بازگو می‌کرد و یا در آن‌ جایی‌ که‌ به‌ مناسبت‌ سال‌ نو ساداکو از بیمارستان‌ به‌ خانه‌ رفت‌، نویسنده‌ می‌توانست‌ در مورد احساسات‌ برادر و خواهران‌ او و پدر و مادرش‌ توضیحات‌ بیش‌تری‌ بدهد. وقتی‌ ساداکو در بیمارستان‌ بستری‌ بوده‌، بهترین‌ دوستش‌ به‌ او می‌گوید که‌ در داستانی‌ خوانده‌ که‌ اگر بیماری‌، هزار درنای‌ کاغذی‌ درست‌ کند شفا پیدا می‌کند. در این‌ قسمت‌ داستان‌، خواننده‌ امیدی‌ پیدا می‌کند که‌ ساداکو هم‌ مانند داستان‌های‌ دیگر با معجزه‌ای‌ مثل‌ معجزه‌ی‌ درناهای‌ کاغذی‌ بهبود یابد. ولی‌ این‌ اتفاِ نمی‌افتد. ساداکو با 644 درنای‌ کاغذی‌ که‌ ساخته‌ بود، با پدر و مادر و اطرافیانش‌ بعد از مدّتی‌ وداع‌ می‌کند.
CAPTCHA Image