دفترش، مثل زمین است
حرفهایش مثل دانه
میرود کمکم بکارد
دانهها را، دانه دانه!
*
فصل کشت دانههایش
فصل زیبای خزان است
چون که این فصل دلانگیز
نوبهار شاعران است
*
چشمهی احساس شاعر
میشود این فصل جاری
میکند شاعر به دقت
دانهها را آبیاری
*
با خیال شاعرانه
دانهها، رویید و گل داد
شعر، این محصول شاعر
توی دست مردم افتاد
ارسال نظر در مورد این مقاله