چَرا

10.22081/hk.2018.22738

چَرا


سعیده موسوی‌زاده

بچه‌ی آدمی از مزرعه رد شد

بوته‌ها زیر سُم چکمه‌ی او رفت و لگد شد

فلفل و گوجه لهیدند، چه بد شد

گوسفندی که در آن مزرعه مشغول چَرا بود

بچه را دید و سرش تا سر شب، مزرعه‌ی چون و چرا بود

 

فهرست مطالب

CAPTCHA Image