کوشش: عباس عرفانیمهر
رودخانه دیروز: تصویر کودکی که با قلاب ماهی میگیرد.
- کف آب
کرم قلاب که کلاه دزد دریایی روی سر دارد: امروز کی میخواد مثل پینوکیو ببرمش شهر بازی بیرون از آب؟
- همهی ماهیها دور و برش را گرفتهاند و دستهایشان بالاست.
اولی: نوبت منه! من وقتی اومدم کسی توی صف نبود.
ماهی دوم: زرشک! من از دیشب زنبیل گذاشتم.
ماهی سوم: نخیرم! سنگ، خرچنگ، قیچی میاریم، هر کی اول شد اون میره.
رودخانه امروز: همان پسر جوان شده و نشسته و ماهی میگیرد.
رودخانه آبش نصف شده و کف رودخانه پر از آشغال و قوطی کنسرو و شیشه نوشابه و غیره است.
یک ماهی را ماهیهای دیگر روی تابوت گذاشتهاند و دارند از روی تابوت برمیدارند و به قلاب وصل میکنند.
روی تابوت نوشته: نام: ماهی خیکی بادمجان؛ علت فوت: آلودگی آب رودخانه.
همهی ماهیها لباس سیاه پوشیدهاند.
کف آب پر از تابوت ماهی است. روی همهی آنها نوشته: علت فوت، آلودگی آب رودخانه.
بچه ماهی به مادرش میگوید: «مامانی! اون ماهیه مرده یا لالا کرده؟» مادرش میگوید: «نگاه نکن ذلیلمرده! شب میترسی، خودتو خیستر میکنی.»
رودخانه فردا: آن پسر پیر شده و با قلاب ماهیگیری بالای آشغالهایی که رودخانه را پر کردهاند نشسته.
ارسال نظر در مورد این مقاله