داستانک‌های شاهنامه

10.22081/hk.2017.22709

داستانک‌های شاهنامه


محمدرضا یوسفی

اسب‌ها

یک اسب شیهه کشید.

دو اسب شیهه کشید.

سه اسب شیهه کشید.

چهار اسب شیهه کشید.

پنج اسب شیهه کشید.

شش اسب شیهه کشید.

هفت اسب شیهه کشید.

اسب‌ها شیهه کشیدند.

رخش متولد شد.

 

 

آرزو

یک سیمرغ،

دو سیمرغ،

سه سیمرغ،

چهار سیمرغ،

پنج سیمرغ،

شش سیمرغ،

هفت سیمرغ،

آی سیمرغ‌ها! پرواز کنید، «سام»ی(1) دیگر بچه‌اش را در خیابانی رها کرده، پرواز کنید و بچه را به آشیانه‌ی خود ببرید.

آرزوهای یک بچه‌خیابانی

 

خاطره‌ها

یک دیو آمد.

دو دیو آمد.

سه دیو آمد.

چهار دیو آمد.

پنج دیو آمد.

شش دیو آمد.

هفت دیو آمد.

دیوها آمدند.

خداوندا! رستمی، جمشیدی، کیومرثی، فریدونی، کاوه‌ای، سهرابی، سیاوشی بفرست، من از دیوها می‌ترسم.

خاطره‌های بچه‌ای که شاهنامه می‌خواند

 

رستم‌ها

رستم اول، رستمی پیش از شاهنامه بود و جنگ‌جویی در افسانه‌ها بود.

رستم دوم، همان رستم شاهنامه بود و با افراسیاب جنگید.

رستم سوم، رستم فرخزاد بود و با اعراب جنگید.

رستم چهارم، اسم سربازی بود که با مغول‌ها جنگید.

رستم پنجم، در جنگ جهانی اول یک تفنگ داشت.

رستم ششم، جنگ ایران و عراق را فراموش نمی‌کند.

دلم برای رستم‌ها می‌سوزد، همه‌اش در جنگ بوده‌اند. احتمالاً رستم هفتم به صلح فکر می‌کند.

 

عاشق‌ها

رودابه در شاهنامه عاشق زال است.

تهمینه در شاهنامه عاشق رستم است.

منیژه در شاهنامه عاشق بیژن است.

جریره در شاهنامه عاشق فرود است.

فرنگیس در شاهنامه عاشق سیاوش است.

کتایون در شاهنامه عاشق گشتاسپ است.

هفتمین عاشق شاهنامه را نمی‌شناسم، شاید اسمش فردوسی‌ست.

یادداشت‌های بچه‌ای که با عشق آشنا می‌شد

 

سرزمین‌ها

کیکاووس‌شاه اولین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه دومین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه سومین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه چهارمین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه پنجمین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه ششمین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه هفتمین سرزمین را گرفت.

کیکاووس‌شاه از هفت سرزمین جهان سیر نشد، به آسمان رفت تا هفت آسمان را هم بگیرد؛ اما از آن بالا تالاپی افتاد زمین و یک بچه‌کوچولو به او گفت: «در هفت سرزمین جهان چه گلی کاشتی که می‌خواهی هفت آسمان را بگیری؟»

کیکاووس‌شاه گرفتار دیوها بود و حرف بچه‌کوچولو را نفهمید.

 

نامه‌ها

برای رستم اولین نامه را نوشتم.

برای رستم دومین نامه را نوشتم.

برای رستم سومین نامه را نوشتم.

برای رستم چهارمین نامه را نوشتم.

برای رستم پنجمین نامه را نوشتم.

برای رستم ششمین نامه را نوشتم.

برای رستم، می‌دانم بیچاره رستم همه‌اش در جنگ است و هنوز فرصت نکرده جواب نامه‌های مرا بدهد، ولی من هفتمین نامه را برای او می‌نویسم. من، پسرش سهراب هستم، کی جواب نامه‌های مرا می‌دهد؟

نامه‌های پسری که پدرش را خیلی‌خیلی دوست داشت

1. پدر زال، پهلوان شاهنامه. زال وقتی به دنیا آمد موهای سرش سفید بود. سام به همین دلیل از او گریزان شد و او را در کوه رها کرد تا خوراک سیمرغ شود.

 


فهرست مطالب

CAPTCHA Image