عباس عرفانیمهر
بچه مگس: «پدربزرگ! چرا آدمکها ساحل دریا را برای ما کثیف میکنند؟»
پدر بزرگ مگس: «به خاطر اینکه ما با محبت میرویم صورتشان را میلیسیم و آنها برای تشکر از ما توی ساحل برایمان آشغال میریزند.»
خانم مگس به آقای مگس: «شنیدی میگن، دیگه آدما توی ساحل دریا آشغال نمیریزن؟ حالا تعطیلات کجا بریم؟»
آقای مگس: «هر وقت دیدی یک مگس راننده تراکتور شد، آنوقت آدما هم توی ساحل آشغال نمیریزن. حرفا میزنی هاااا!»
بچه مگس: «مامانجون! جشن هالوین بریم کنار ساحل «آشغالکنار»؟»
- باشه عزیزم! ولی قبلش بذار زنگ بزنم هتل قوطک، ببینم سوئیت قوطی کمپوت خالی توی ساحل آشغالکنار دارن!
روی یک پلاکارد توی آشغالهای کنار ساحل نوشته:
به مناسبت درگذشت خرمگس ساحلزاده، مجلسلیسی در آشغالدانی ساحل آشغالکنار، برگزار میشود. حضور تمامی مگسهای ویزویزو باعث شادی میکروبهای ساحلی است. روحش شاد و میکروبی باد!
وسایل ایاب و ذهاب (10عدد سوسک آشپزخانه،) رأس ساعت، در جلوی آشغالهای ساحل اینوری مهیاست.
بچه مگس در حالی که توی آشغالهای ساحل با مایو دراز کشیده، میگوید: «بابایی! چرا آدما اینقدر با ما مهربونن؟»
- به خاطر اینکه ما میتوانیم آنها را مریض کنیم و آنها مرخصی میگیرند و چند روز توی خانه استراحت میکنند و ما را دعا میکنند.
ارسال نظر در مورد این مقاله