بیمارستان نصفش برای ما بود و نصفش برای آنها، یعنی وسطش پرده کشیده بودند، در یک طرف مجروحین داعش مداوا میشدند و در طرف دیگر مجروحین ما، چون در جاهایی مثل بیمارستان توافق شده بود که آتشبس باشد و دو طرف به هم کاری نداشته باشند.
- ● مجروحهایی بودند که زیر دست شما شهید بشوند؟
بله زیاد، خیلی زیاد، ما شکم را باز میکردیم، میدیدیم پر از خون است و کاری نمیشود برایش کرد. داغون بود دیگر.
- ● شهدا را چهطور میدیدید؟
اخلاصشان زیاد است، بسیار زیاد، آنجا نمازها جماعت است؛ حتی نماز صبح هم بچهها جماعت میخوانند، مرتب مراسم داریم، دعای عهد، زیارت عاشورا، دعای توسل، جمعهها هم دعای ندبهیمان به راه است.
- ● خوابتان چهقدر بود؟
هرجا فرصت گیر میآوردیم، میخوابیدیم. نمیشد تعیین کرد که شب خوابید یا روز، قرار گذاشته بودیم که هر وقت میتوانیم، بخوابیم. هر وقت، وقت پیدا میکردیم، میخوردیم و هر وقت، وقتِ خالی پیدا میکردیم، دستشویی میرفتیم.
- ● با خانوادهیتان ارتباط تصویری داشتید؟
نه، تلفن همراه اصلاً نمیتوانستیم ببریم؛ چون اگر دست آنها بیفتد حتی بدون سیمکارت هم میتوانند ردیابی کنند؛ البته بعضیها بیاحتیاطی میکردند و میآوردند.
- ● توی بیمارستان کودک و نوجوان هم پیدا میشد؟
کودکان را بیشتر به خاطر خمپارههای عملنکرده میآوردند؛ بچه بودند دیگر، دورش بازی میکردند، یکباره عمل میکرد و آسیب بهشان میرساند. متأسفانه بچههای مجروحِ اینطوری بسیار زیاد میآوردند.
- ● نوجوانها برای دفاع از سوریه میآمدند جنگ؟
توی نیروهای سوری بودند.
- ● آیا در جنگ سوریه نوجوانهایی مثل حسین فهمیدهها پیدا میشوند؟
جوانان آنجا که اگر بجنگند بیشتر برای پول است؛ یعنی مثل ما نیستند که روی کشورشان تعصب داشته باشند!
- ● بچههای حلب و دمشق مدرسه میروند؟
دمشق را نمیدانم؛ اما حلب نه، مدرسه نمیروند.
- ● مغازهها، ورزشگاهها؟
در حلب مغازهها به راه است.
- ● از دوستان یا همکارانتان کسی شهید شد؟
نه، از کادر درمانی کسی شهید نداشتیم، البته خمپاره میخورد کنارمان؛ اما شهید نداشتیم.
- ● توی دمشق هم تروریست هست؟
بله!
- ● یعنی آنجا اصلاً اتحادی صورت نگرفته؟
نه، اتحادشان فقط این بوده که فهمیدند داعش چه مدلی است و رحم نمیکند و همراهی با ایران به نفعشان است. برای همین میبینید که سنیها هم دارند با داعش میجنگند، یا کردها که با ایران متحد شدهاند.
- ● فلسطینیها بچههای ما را پشتیبانی میکنند؟
فلسطینیها هم گروه دارند و با ما هستند.
- ● توی سوریه چه غذایی میخورید؟
مثل غذاهای همینجاست. غذاهای ایرانی، حتی با برنج ایرانی. در کل آنجا از نظر تغذیهای خیلی خوب است و مشکل تغذیه نداشتیم، حتی میوه، سیب، پرتقال و... به راه است.
- ● زیارت هم میروید؟
فقط یک بار اول و یک بار آخر.
- ● حرم، امنیت کامل دارد؟
بله، مثل کربلاست. چند مرحله بازرسی دارد.
- ● فکر میکنید اگر ایران آنجا را کامل رها کند چه اتفاقی میافتد؟
میافتند به جان همدیگر و تکهپاره میکنند همدیگر را و هر کس زور بیشتری داشته باشد، خاک بیشتری را میگیرد و برای خودش حکومتی تشکیل میدهد. سوریه تجزیه میشود؛ و اگر سوریه تجزیه بشود، عراق تجزیه میشود.
- ● عراق چرا با این همه امکانات نمیتواند داعش را بیرون کند؟
خیلی سخت است، آخر داعش نفر نیست. ببینید ما کلی میرفتیم جلو بعد خبردار میشدیم دوباره پشت سرمان داعشی هست؛ چون دوباره یه سری پول میرساندند و سلاح میخریدند.
- ● فکر میکنید اگر داعش به مرزهای ایران حمله کند، ما هم مثل سوریه بشویم؟
نه، ما قویتریم، اصلاً داعش فکرش را هم نمیکند.
- ● زمانی شایعه شده بود که داعش تا نزدیکی مرز آمده بود؟
آمده بود که کارهایی بکند؛ اما دید ایران خیلی قویتر از این حرفهاست.
- ● مگر داعش از سوی آمریکا درست نشد؟ پس چرا با اروپا و آمریکا دشمن است؟
داعش یک بچهی ناخلف شد، یک جایی از دست آمریکا در رفت. آمریکاییها هم ول کردند دیگر، داعش میگوید که دیگر قدرتمند شده است و کاری به آمریکا و اروپا ندارد.
- ● باز هم میروید؟
حتماً.
- ● سپاسگزاریم از لطفتان و وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
ارسال نظر در مورد این مقاله