ابر لطفش... (ص 2)،

ابر لطفش... (ص 2)،


ابر لطفش...

به نام آن‌که نامش حرز جان‌هاست

ثنایش جوهر تیغ زبان‌هاست

ز بحر لطف او ابر بهاری

کند خار و چمن را آبیاری

وجودش آن فروزان آفتاب است

که ذره ذره از وی نوریاب است

ز بام آسمان تا مرکز خاک

اگر صد پی به پای وَهم و اِدراک،

فرود آییم یا بالا شتابیم

ز حُکمش ذَرّه‌ای بیرون نیاییم

 

مثنوی یوسف و زلیخا، سروده‌ی عبدالرحمن جامی، شاعر قرن نهم هجری

==============

فهرست سلام‌بچه‌ها خرداد 95

صفحه‌ی خدا/ ابر لطفش/2

سرمقاله/ شیشه‌های مشجر، گریه می‌کنند!/4

سرمقاله/ خاطراتی از مرد آسمانی/6

شعر/ خرداد بی‌ترانه - شکوه انقلاب/7

داستان‌هایی درباره‌ی امام خمینیq/ خمینی افتخار ماست.../8

از خشت‌مالی تا شاعری/ زندگی خواندنی یغمای خشتمال/10

قصه‌های قرآن/ آن بت‌ها چه می‌کنند؟/13

اتاق مشاور / نامه‌ای به پدر و مادر/14

ماجراهای من و دوچرخه‌ام در مالزی (قسمت سوم) /16

میوه‌های عجیب و غریب/ میوه‌ی ستاره‌ای/18

آگهی/20

اولین‌ها/22

بلیتی برای یک فلیم/23

جدول/26

متن ادبی/ صداهای مسافر/27

علمی/ توتیای دریایی/28

بریده‌ها/30

جاده‌ی بهشت/ هنوز باورم این بود: بازمی‌گردی! /32

آشپزی خودمانی/ غذا برای پارک /34

داستان/ بابابزرگ من/36

گفت‌و‌گو/ ما تماشاچی را گول می‌زنیم!/38

شعر/ چک چک بارون - مهمان ناخوانده -گرگ و بره - بهانه‌ی ماندن/40

معارف/ من روزی می‌آیم...! /42

او شبیه هیچ کس نیست.../44

گزارش/ شیرهای سنگی/48

ماجراهای یک فضایی بی‌عرضه روی زمین(3) / برج بدون مراقبت میلاد/50

فرم اشتراک/52

CAPTCHA Image