کتاب‌خانه، مهربان‌تر، چند حبّه لبخند، مادربزرگ، حرف تو، شعر بهار

10.22081/hk.2018.65792

کتاب‌خانه، مهربان‌تر، چند حبّه لبخند، مادربزرگ، حرف تو، شعر بهار


کتاب‌خانه

منیره هاشمی

کتاب‌خانه یک درخت است

کتاب‌ها پرنده‌های رنگ رنگند

پر از حکایت قشنگند

نشسته‌اند روی شاخه با هم

ولی نگاه‌شان پر از غم

کسی به یاد شعر و قصه نیست انگار

پر کتاب‌ها همیشه بسته‌ست

دل کتاب‌ها شکسته‌ست

****

مهربان‌تر

طیبه شامانی

زیر گنبد کبود

از پرنده

از درخت

از ستاره، ماه، رود

از هر آن‌چه هست و بود

مهربان‌تری

خوش‌ به ‌حال من.

****

چند حبّه لبخند

معصومه مرادی

یک نهال لیمو

کاشتم زمستان

قد کشیده امسال

داده گل فراوان

 

چند حبّه لبخند

ریختم به پایش

تا شود پر از قند

طعم میوه‌هایش

****

مادربزرگ

زهرا غلامی

سماور مسی مادربزرگ

بعد از بازنشستگی

توی سمساری

نشست

خوش‌خواب‌ها

از خواب زمستانی

بیدار شدند

موج‌های رادیوی قدیمی

از هوش رفتند

خانه‌ی نقلی

لابه‌لای برج‌ها

کلنگی شد

فقط

قصه‌های مادربزرگ بود

که قراضه نبود

که هی می‌چرخد

و جهان را می‌چرخاند

****

حرف تو

فریدون سراج

پروانه‌ی شاد نگاهت

حس می‌کند در باغ گل‌هاست

این‌سو و آن‌سو می‌نشیند

بر تک‌‌تک گل‌های قالی

به‌به چه حسی!

به‌به چه حالی

پروانگی

حس لطیف و دل‌نشین است

حرف تو هم شاید همین است

****

شعر بهار

مرضیه تاجری

خوشا به ‌حال درختان

که میزبان بهارند

و از تبسم باران

هزار خاطره دارند

 

خوشا به ‌حال پرستو

که باز آمده در شهر

خوشا به ‌حال دل من

که دست می‌کشد از قهر

 

بهار آمده آری

بس است قهر و جدایی

بیا رفیق دلم باش

به صرف خنده و چایی

CAPTCHA Image