شعر - آن روزها

10.22081/hk.2018.65365

شعر - آن روزها


 

روهان امیریان 14ساله -قم

باران یعنی آن روزهای بچگی،

باران، یعنی حواست باشد سرما نخوری،

باران، یعنی قایمکی بیرون رفتن،

از مادرت (برای بی‌اجازه بیرون رفتن) معذرت خواستن،

باران، یعنی بوی نمناک خاک،

باران، یعنی خوابیدن روی چمن‌های خیس پارک،

باران، یعنی در کوچه‌ها دنبال چاله‌ی پر آب گشتن،

یعنی با چکمه‌های نو آب پاشیدن،

باران، یعنی شرشر ناودان‌ها،

یعنی ترس از بسته شدن نانوایی‌ها،

یعنی دویدن در کوچه‌های خیس،

 

 

 

مادرت هم با دمپایی دنبالت بیا مشق‌هایت را بنویس،

یعنی حسرت وای کاش‌ها،

برای تکرار نشدن آن روزها

CAPTCHA Image