قایق کاغذی / جوانه / کویر بی‌بهار / چتر

10.22081/hk.2017.64923

قایق کاغذی / جوانه / کویر بی‌بهار / چتر


قایق کاغذی

کمال شفیعی

1

پنجره‌ها

گرم گفت‌وگو بودند

گلدان‌ها گل می‌گفتند

گل می‌شنیدند

خانه از شب‌بوها

خوش‌بو می‌شد

2

قایقی کاغذی

بر آب انداختم

رود مرا با خودش برد

3

جنگ،

ابتدای جنگل است

ولی،

 

 

قشنگ نیست.

4

پرنده‌ها رها شدند

و برگ‌ها یکی‌یکی

جدا شدند

درخت دل به سایه بست

غروب شد.

و گرمی وجود خسته‌اش

برای شادی اجاق‌های مرده،

چوب شد.

*********************

 

جوانه

فاطمه ناظری

یک نفر توی دلم می‌گرید

یک نفر توی دلم می‌خندد

یک نفر با نفس سبزِ خودش

راه غم را به دلم می‌بندد

 

کوچک و شاد شبیه گنجشک

پر از آواز خوش فرداهاست

مثل رؤیا و شبیه یک حس

بودنش توی دلِ من زیباست

 

شاید او آمده از باغ بهشت

بوی گل می‌دهد و عطر خدا

یک نفر آمده و آورده

 کودکی‌های پر از شور مرا

*************************

 

کویر بی‌بهار

علی مرادی

حرف‌های تو:

چکه‌های ابر

قلب من:

یک کویر خالی از قرار و صبر

کاش لحظه‌ای

این کویر بی‌بهار همدمت شود

میهمان حرف‌های نم‌نمت شود

*************************

 

چتر

مریم اسلامی

باد آمد

برگ‌های جیب خود را

در خیابان ریخت

برگ زردی

چتر یک خرخاکی تنها و غمگین شد

بعد از آن

با یک خیال جمع

آسمان

باران و باران ریخت

CAPTCHA Image