مهدی دهنمکی- چهارده ساله- اراک
سنگها، همین سنگهایی که زیر پا افتادهاند و اصلاً فکرش را هم نمیکنید، روزی در پارک برای خودشان کمیسیون گرفته بودند. یکی از آنها که از کورهی نانوایی آمده بود، گلایه میکرد که از هوای گرم خسته شدهام و جانم به لب رسیده.
یکی دیگر از سنگها که از قطب شمال آمده بود، از سرما گلایه میکرد و آرزوی یک جای گرم برای زندگی داشت.
از آن طرف سنگپا، دلِ پردرد خود را باز کرد و عصبانیت خود را از دستِ آدمها بیان کرد.
- این آدمها هی پای بوگندوی خود را به من میمالند. من چه گناهی کردهام؟ یکی از این آدما که فکر کنم اسمش غلامعلی بود، یک ساعت منو به کار گرفته بود؛ دیگه منو کرد پوست و استخوون. آرزوم اینه که برم توی استخر تا تمام این بوی بدی که از دست این آدما گرفتم رو از بین ببرم. آخه اینم شد کار؟ یک روز بری کف پای آدمی که بوی پشگل گوسفند میده، یک روز بری کف پای کسی که بوی عرق میده و...
یکی دیگه از سنگها که نام خانوادگیاش زغالسنگ، بود گفت: «پس من چی بگم که توی معدن بدون هوا زندگی میکنم. یه روزی من سفیدترین سنگ روی کرهی زمین بودم. حالا اینقدر سیاهم که با هیچچیزی پاک نمیشوم.»
یکی دیگه از سنگهایی که از کوه آمده بود، شروع به صحبت کرد که روزی من با خانوادهام زندگی میکردم, دوران خوشی داشتم؛ اما این آدمهای اهل پول من رو از خانوادهام جدا کردند تا به کشورهای آسیای میانه بفرستند که من پرت افتادهام از بقیه!
یکی از سنگهای تقریباً کوچیک هم دستش رو بالا گرفت. گفت: «با اجازهتون من توی کلیهی یک انسان بودم. این انسان ورقلمبیده که کارد سهسر بخوره، یهچیزایی میخورد که بیا و ببین. خسته شده بودم. امیدوارم دیگه گذرم به بدن این آدمای بیرحم نیفته؛ البته خودمونیم، تا جون داشتم آدمه رو اذیت کردم.»
اما بعد از چند روز، سنگ قطب شمالی و سنگ کورهی نانوایی با هم ازدواج کردند تا زندگی متعادلی پیدا کنند و هر کدام هُرم سرد و گرم خودشون رو به یکدیگر بدهند و کنار ساحل رو برای زندگی انتخاب کردند تا هم آب دریا به تن-شون بخوره، هم آفتاب.
سنگپا هم که پرفسوری خود را از حمام عمومی شهر بوگندوها گرفته بود، در دانشگاه در حال تدریس ادبیات سنگشناسی است.
زغالسنگ هم که بغضش کار دستش داد و یک کارخانهی تیانتی رو برد هوا!
سنگ کوه هم عاقبت بهخیر شد و در مجسمهی سنگی فردوسی پارک مشاهیر مشغول کار شد.
سنگ کلیه که از دست هر چی آدمه متنفر بود، جزئی از سنگ قبر یه آدم شد!
ارسال نظر در مورد این مقاله