یک نامه از یک دوست قدیمی


زینب عینی- قم

 

 

آسمانه‌ی عزیزم، سلام! امیدوارم که خوبِ خوب باشی! می‌دانم خیلی بی‌وفا شدم؛ دقیقاً از سال سوم- چهارم دبیرستان به خاطر کنکور، دیگه نه اشتراک مجله رو گرفتم و نه برای مجله چیزی فرستادم. تو هم بی‌وفا شدی‌ها! من نرسیدم سراغ‌‌ تورو بگیرم، تو چرا بی‌وفا شدی؟ ولی اشکال نداره، تو دوستای جدید زیادی پیدا کردی.

راستی از بقیه‌ی بچه‌ها چه خبر؟ اونا بهت سر می‌زنن یا مثل من بی‌وفا شدن؟ محمدطه اسفندیاری و... هنوز برات نامه می‌نویسن؟ چهار- پنج سال ازون روزا گذشته.

من خیلی درگیر دانشگاه و درس و دنیا شدم. سال اول معدل الف بودم، ترم سوم افت شدیدی کردم؛ ولی دیگه خودم رو کشیدم بالا. هنوز الف نشدم؛ ولی الآن ترم پنجم هستم و دارم خیلی تلاش می‌کنم؛ پوروپوزال‌نویسی، پژوهش، درس...

برام دعا کن دوست‌خوبم!

هنوز می‌تونم بیام جزء دوستای آسمانه؟ یا دیگه پیر شدم؟

راستی!

من امسال ازدواج کردم؛ 5/2/1393! فردا که 5/9/93 است، می‌شه هفت‌ماهگیِ ازدواج‌مون!

آسمانه‌ی گلم! می‌خوام آدرستو بفرستم واسه یکی از دوستای عزیزم. از خواهر بهم نزدیک‌تره! نوشته‌هاش عالیه! البته از نظر من!

گفتم نوشته‌هاشو برات بفرسته، تا تو کمکش کنی پیش‌رفت کنه؛ استعدادشو داره.

آسمانه! خیلی خوش‌حالم که بازم دارم باهات صحبت می‌کنم. سلام بچه‌ها را بعد از چند سال خریدم و خیلی خوش‌حالم کرد.

منتظر حرف‌های شیرینت هستم!

CAPTCHA Image