من و این واژه‌ها


 

فریبرز لرستانی

□ صلح: لبخند.

□ گنجشک: کوچولوی خوش‌قلب.

□ فرش: دشت بی‌ادعا.

□ جزیره: عاشق تنهایی.

□ متروکه: غافل از خود.

□ آدم‌آهنی: رابطه‌ای با آن ندارم.

□ بمباران: سقوط انسانیت.

□ تپش: هستم، هستم.

□ فواره: دل‌خوشی‌های یک‌ریز.

□ باغ: مکان جشنِ درختان.

□ رستگار: بی‌عذابِ وجدان.

□ کلاغ: قیل و قال، مرا نگاه کن.

□ بهانه: رنجشِ پنهان.

□ شعر: حیرتِ همیشگی.

□ پرچم: زیباییِ میهن.

□ سنگ: کینه‌ی متراکم.

□ اعتماد: پرنده‌ی آسوده.

□ زیبایی: آن‌چه مرا شیفته می‌کند.

□ موج: سرخوش از آزادی.

□ هیاهو: پوچی.

□ باران: قطره‌هایی که شکوفه می‌شوند.

□ خانه: بهترین جای دنیا.

□ مروارید: حرفی ارزش‌مند که در صدفِ سینه است.

□ تاریکی: ماندن در نادانی.

□ نور: شوقی که مرا پیش می‌برد.

□ صدف: دوست امین.

□ عینک: یادآوری برای بهتر دیدن.

CAPTCHA Image