آزادی‌خواهان


گاندی

علی‌اکبر حائری

نام و نام‌خانوادگی: مهانداس کارامچاند گاندی

تولد: دوم اکتبر 1869 در یک خانواده‌ی هندو در گجرات هند

فوت: سی ژانویه 1948 در مسیر رفتن به محل عبادت به ضرب گلوله

پیوند مردم با گاندی

از وقتی رهبری مبارزه با استعمار بریتانیا را عهده‌دار شد، کم‌کم مردم به شایستگی و صلاحیتش پی بردند. تا جایی که گاندی یک اعتبار و نماد ملی در میان مردم خود شد. «ماهاتما» به‌معنای «روح بزرگ»، یکی از نام‌هایی بود که او را با آن صدا می‌زدند. «باپو» یعنی «پدر» هم اسم دیگری بود که همه او را با آن می‌شناختند؛ پدری مهربان و دل‌سوز برای مردم کشورش.

مبارزه از نگاه گاندی

او شیوه‌ی مبارزه‌ی خودش را از روی باورهای هندو برداشت کرده بود و همیشه می‌گفت: «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن، هم‌سنّ کوه‌ها هستند.»

سایتا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) همه‌ی چیزی بود که سال‌ها مبارزه‌ی گاندی را تشکیل می‌داد؛ اما وقتی او این حروف را به عمل بدل کرد، خواستن یک ملت برای استقلال به توانستن انجامید و مردم طعم شیرین آزادی را چشیدند.

از حرف تا عمل

رژه‌ی نمک، مبارزه‌ای بود که چندصدهزار هندی با رهبریِ گاندی، راه چهارصد کیلومتری را طی کردند تا از دریای کشور خودشان نمک بگیرند. این به‌معنی بی‌اعتبار شدن قانون مالیات نمک و تحریم کالاهای انگلیسی بود که بریتانیایی‌ها را مجبور به مذاکره کرد.

هفت اصل

این هفت مورد، دست‌نوشته‌ای از گاندی است که چند روز قبل از مرگش به نوه‌ی خود داد؛ هفت چیز که بدون هفت چیز دیگر خطرناک هستند.

1. ثروت، بدون زحمت.

2. لذت، بدون وجدان.

3. دانش، بدون شخصیت.

4. تجارت، بدون اخلاق.

5. علم، بدون انسانیت.

6. عبادت، بدون ایثار.

7. سیاست، بدون شرافت.

سخنان گاندی از زبان خودش

- اگر فقط یک‌بار حضور خدا را بپذیرید، هرگز به ضرورت دعا و نیایش شک نخواهید کرد.

- من از گناه بدم می‌آید، نه از گناه‌کار.

- پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری؛ آن است که بعد از هر زمین‌خوردنی، برخیزی.

- خشم، اسیدی است که به ظرف خود بیش‌تر از اسیدی که به آن پاشیده می‌شود، ضرر می‌زند.

و...

CAPTCHA Image