شعر


قطره‌ی شبنم

جعفر ابراهیمی(شاهد)

آن قطره‌ی شبنم را

از دور تماشا کن

آن را که پُر از راز است

در نور تماشا کن

*

آرام ببین آن را

خورشید در آن پیداست

در سینه‌ی یک قطره

تصویر جهان پیداست

*

آن قطره که خوابیده

در دامن آن گل‌برگ

دارد چه حکایت‌ها

از زندگی و از مرگ

*

یک ساعت دیگر او

می‌خشکد و می‌میرد

در قلب تو جایش را

یک خاطره می‌گیرد



نیایش زمین

مصطفی رحماندوست

 

 

نگو درخت بی‌جان

نگو درخت چوب است

درخت، شادمانی است

درخت، خوبِ خوب است

 

درخت ساقه دارد

که تکیه‌گاهِ خوبی است

برای استراحت

چه جایگاه خوبی است

 

درخت شاخه دارد

که لانه‌ی پرنده‌ست

و کرم و میوه‌هایی

که دانه‌ی پرنده‌ست

 

درخت، دست خاک است

و بُرده دست خود را

برای شکر کردن

به سوی آسمان‌ها

 

درخت ریشه دارد

درخت مهربان است

همیشه ایستاده

درخت، آسمان است




هر کجا فرشته است

لقمان دهقانی‌رحیمی‌آبادی

 

 

ای خدا! که هیچ‌کس

بی‌تو مهربان نشد

شاعری نکرد تا

با تو هم‌زبان نشد

 

بی‌بهانه می‌شوی

میهمان قلب‌ها

بی‌نشانه می‌شوی

میزبان قلب‌ها

 

شب که خسته می‌شوم

از هوای تو پرم

با تو وصل می‌شوم

هر کجا که می‌برم

 

ای خدا! مرا ببر

هر کجا فرشته است

هر کجا که شعری از

هم‌دلی نوشته است


 

سرمایه

ناصر کشاورز

 

 

چند می‌ارزد دماغت؟

با همان ترکیب و آن قوز

نصف آن را می‌فروشی؟

می‌خرم با قیمت روز

 

پلک، چانه، قوزک پا

هر کدامش نقد، چند است؟

صبر کن! لطفاً نگو که

حرف‌های من چرند است

 

این‌همه ثروت همیشه

در حساب جاری ماست

پس چرا حس می‌شود که

ما فقیریم! این معماست

 

این‌همه سرمایه را ما

راکد و مسدود کردیم

بس که نالیدیم از فقر،

عمر را نابود کردیم!*

CAPTCHA Image